التكلّف و التصنّع، و لا يلجئون إلى ركن
وثيق و رأي ثابت مستدلّ، بل آراؤهم متّكئة على أهوائهم و تابعة لسخطهم و مرضاتهم،
يسلبها عنهم نظرة نافذة لذوي الجاه و المال و يقلبها كلمة وعد أو وعيد لذوي النفوذ
و من هو مطمع آمالهم، و همّهم جمع المال و بناء المساكن. ثمّ نبّه 7
على أنّ كثيرا من الامال غير حاصلة، و ربّ بان لا يسكن فيما بناه و ربّ جامع مال
يتركه لمن سواه، و قد ارتكب في جمعه الماثم، و منع الحقوق و ارتكب المحارم، فحمل
وزره على عاتقه، و يلقى ربّه مع الأسف و التلهّف على ما تركه و على ما ارتكبه.
الترجمة
فرمود: همه
گفتهها بايگانى است، و همه نهادها و رازهاى درون مورد بازرسي است و «هر كس گرو
كردار خود است» مردم كوتاه نظر و ناقصالعقلند مگر كسى كه خدايش حفظ كند، پرسش
كننده آنان منظورش آزار دادن است، و پاسخ دهنده آنان مقصودش ناحق گفتن، آنكه در
ميان آنان رأى زن و زيركتر است بسا از روى رضا و خشم از رأي خود برميگردد، و آنكه
پابرجاتر و ثابت قدمتر بحساب است با يك نظر تند خود را مىبازد و از عقيده دست
مىكشد و با يك كلمه نويد يا تهديد عوض مىشود. أيا گروه مردم از خدا بترسيد چه
بسيار آرزومندى كه بارزويش نمىرسد و چه بسيار ساختمانسازي كه در ساختمانش نشيمن
نتواند، و چه بسيار مال اندوزى كه آنرا براى ديگري بجا مىگذارد و مىگذرد، و شايد
كه از راه باطل آن مال را بدست آورده و اگر هم از راه حق بوده وجوه إلهيّه آنرا
أدا نكرده، از حرامش بدست آورده و بار گناهش بدوش كشيده و وزر آنرا بصحراى محشر
برده و به پيشگاه خداوندش بار يافته و جز أفسوس و آه ندارد و محققا بزيان دنيا و
آخرت دچار است و همين است آن زيان آشكار.