و المقصود توصيف المؤمن الكامل الّذي قيل
في وصفه: إنه أعزّ من الكبريت الأحمر، و هذه الأوصاف ربما توزع على درجات الايمان
التي عدّت عشرا فالايمان في كلّ درجة يؤثّر في عدد من هذه الأوصاف.
الترجمة
در وصف مؤمن
فرمود: مؤمن در رخسارهاش خرّمى و خوشى است و اندوهش در دل نهانست، از هر چيز
سينهاش گشادهتر است، و نفس أمّارهاش خوارتر، از بلند پروازى بدش مىآيد، و شهرت
و صيت را خوش ندارد، غمش طولانيست و همتش والا است، و خموشيش فراوان، همه وقتش در
كار است، بسيار شاكر است و بسيار بردبار، بانديشه خود اندر است، رشته دوستيش را
محترم مىشمارد، و باسانى با كسى پيوند دوستي نبندد، خوئي ساده و خوش دارد، و
برخوردي با نرمش و مهرورزى، دلى دلير دارد سختتر از سنگ خاره، و نفس او رامتر
است از يك بنده زر خريد.
چهره مؤمن خوش و خرّم بود
در دلش اندوه و درد و غم بود
سينهاش پهناتر از درياستى
نفس او هم خوار و هم رسواستي
جاه و شهرت بد شمارد بهر خويش
دارد از غم دل بعمر خويش ريش
همّتش والا خموشي پيشهاش
وقت او در كار و شكر انديشهاش
بردبار است و بفكرت اندر است
دوستي با نيكوانش در سر است
خلق او ساده است و خوش برخورد نرم
خون او جوشان و پر مهر است و گرم
در بر دشمن چه سنگ خارهاى
در بر حق بنده بيچارهاى
الثالثة و
العشرون بعد ثلاثمائة من حكمه 7
(323) و
قال 7: لو رأى العبد الأجل و مسيره [مصيره] لأبغض الأمل و غروره.