و المولوي و من الوجوب و الندب، فلا
يستفاد منها حكم الوجوب في غير المورد المنصوص.
4- قد اختلف
علماء الاصول في أنّ الداعي في تشريع الأحكام المصالح و المفاسد المنظورة في
موضوعاتها، فكان الأحكام الشرعيّة كنسخة الطبيب في بيان دواء المريض، أو المصلحة
في نفس جعل الحكم و التشريع، و يظهر من كلامه 7 تأييد القول الأوّل، و
لا يسع المقام لتفصيل هذا البحث هنا.
الترجمة
فرمود: مقرّر
داشت خداوند بر بندگان خود ايمان را براى پاك كردن دلها از آلودگى شرك، و نماز را
براى شستشوى جانها از تكبّر، و زكاة را براى فراهم شدن وسيله روزى، و روزه را براى
آزمودن اخلاص آفريدگان، و حجّ را براى نزديك كردن مردم بديانت، و جهاد در راه حق
را براى عزّت و سرفرازى إسلام و أمر بمعروف را براى إصلاح وضع عمومى همه مردم، و
نهي از منكر را براى باز داشتن كم خردان از تبهكارى، و صله رحم را براى فزونى
شماره مسلمانان و قصاص را براى حفظ و حرمت خونها، و إقامه حدود و مجازاتهاى إلهي
را براى بزرگ شمردن خلاف در ارتكاب كارهاى حرام.
و ترك شرب
خمر را براى نگهدارى و صيانت خرد، و بر كناري از دزدى را براى تثبيت پارسائى، و ترك
زنا را براى حفظ و حمايت از نسب، و ترك لواط را براى بسيار شدن نسل، و گواه شدن و
گواهى دادن را براى كشف حق در مورد انكار منكران حقّ حقداران، و ترك دروغ را براى
احترام و تشويق براستگوئي و درود و سلام را براى آرايش از هراسها، و إمامت بر امّت
را براى حفظ نظام ملّت اسلام، و فرمانبرى از خدا و رسول و امام را براى تعظيم و
بزرگداشت مقام رهبرى و إمامت.