و مردم از وجود آنان منتفع ميشوند، بنّاء
بكار ساختمان برميگردد، و خياط بكارگاه دوخت، و نانوا بكار پخت.
غوغاگران چه گرد هم آيند بيدرنگ
پيروز ميشوند چه گردان بروز جنگ
ليكن بگاه تفرقه چون ابر ناپديد
گردند و كس نه گفت از آنها و نىشنيد
درگاه اجتماع زيانبار ميشوند
ليكن بگاه تفرقه باشند سودمند
التاسعة و
الثمانون بعد المائة من حكمه 7
(189) و قد
أتى بجان و معه غوغاء فقال 7: لا مرحبا بوجوه لا ترى إلا عند كلّ سوأة.
اللغة
(السّوأة):
فعلة من السّوء.
الاعراب
اتي بجان،
مبني للمفعول من أتاه به، و جان مجرور بباء التعدية أي مرتكب للجناية.
الترجمة
يك جنايتكارى
را حضور او آوردند و غوغاگران و اوباش بدنبال او افتاده بودند خطاب به آنها فرمود:
خوشامد نباشد بر مردمى كه ديده نشوند مگر بهنگام هر پيش آمد بد و ناگوارى.
نبينى روى اوباش و أراذل
كه در هر كوي مىگردند ول ول
مگر در سايه پيشامد بد
كه صف بندند دورش همچنان سد
التسعون
بعد المائة من حكمه 7
(190) و
قال 7: إنّ مع كلّ إنسان ملكين يحفظانه، فإذا