أمّا بني
مخزوم گل بوستان قريشند، دوست دارى با مردانشان سخن كنى و زنانشان را جفت بگيرى.
و أمّا بني
عبد شمس- بنى اميه تيره آنهايند- در رأى دورترند و در حفظ آنچه دارند كوشاترند.
و أمّا ما-
بنى هاشم- در آنچه داريم بخشندهتريم، و در پيكار جانبازتر، آنان در شمار بيشترند
و نيرنگ بازتر و زشت كردارتر، و ما شيواتر و اندرزگوتر و زيباتر.
از علي پرسش شد از وضع قريش
گفت بن مخزوم گل باشند و عيش
مردمي شيرين زبان و خوشسخن
از زنانشان جفت بايد خواستن
عبد شمسيهاش دور انديشتر
حافظان مال و منصب بيشتر
ما ببذل مال ز آنان در سبق
بيش از آنان پر دل و جانباز حق
اكثرند و أمكرند و زشتتر
أفصحيم و أنصح خوش كيشتر
السابعة
عشرة بعد المائة من حكمه 7
(117) و
قال 7: شتّان ما بين عملين: عمل تذهب لذّته و تبقى تبعته، و عمل تذهب
مئونته و يبقى أجره.
الاعراب
شتّان، من
أسماء الأفعال، و معناها فعل الماضى و هو بعد، و ما بعده اسميّة أو موصولة، و
الظرف مستقر صفة أوصلة أي شتّان شيء بين عملين أو الّذي بين عملين عمل، كبدل
البعض عن الكلّ لقوله: عملين، و عمل الثاني معطوف عليه.