در مقامى برتر از خود ايستاده و بر دوش
او سنگينى مىكند و نمىداند آينده بسود او است يا زيان او، تو خود او نيستى مانند
او هستى.
بخدا سوگند،
اگر براى حفظ بقيّه ظواهر اسلام و بقيّه عترت خير الانام و مؤمنين پاكدل نبود
ضربتهاى كوبنده از من بتو مىرسيد كه استخوانت را خرد مىكرد و گوشت تنت را همه از
آن جدا مىنمود، بدانكه شيطان بر سر راه تو است و تو را بكلّي باز داشته از اين كه
بكارهاى بهتر و نتيجه بخشتر از آنچه مىكنى بر گردى و راه دين و حقيقت را بپوئى و
بگفتههاى اندرزگوى خود گوش بدهى (درود بر أهل آن).
المختار
الثالث و السبعون من حلف له 7 كتبه بين ربيعة و اليمن، و نقل من خط
هشام بن الكلبى
هذا ما
اجتمع عليه أهل اليمن حاضرها و باديها، و ربيعة حاضرها و باديها أنّهم على كتاب
اللّه: يدعون إليه، و يأمرون به و يجيبون من دعا إليه و أمر به، لا يشترون به
ثمنا، و لا يرضون به بدلا، و أنّهم يد واحدة على من خالف ذلك و تركه، أنصار بعضهم
لبعض: دعوتهم واحدة، لا ينقضون عهدهم لمعتبة عاتب، و لا لغضب غاضب، و لا لاستذلال
قوم قوما، و لا لمسبّة قوم قوما، على ذلك شاهدهم و غائبهم، و سفيههم و عالمهم، و
حليمهم و جاهلهم، ثمّ إنّ عليهم بذلك عهد اللّه و ميثاقه إن عهد اللّه كان مسئولا،
و كتب عليّ ابن أبي طالب.