قلبهاى ايشان فاسد است، و صفحه روهاى
ايشان پاك و نظيف، راه مىروند در پنهانى و حركت مىكنند در طرق اذيّت و اضرار.
صفت ايشان
دواء است، و گفتار ايشان شفاء است، و كردار ايشان درد بى درمان حسد كنندگان
رفاهيّتند، و محكم كنندگان بلا و معصيبت، و مأيوس كنندگان اميدند، ايشان را است در
هر راهى افتاده، و بسوى هر قلبى واسطه، و از براى هر اندوهى اشك چشمى، بقرض
مىدهند بيكديگر ثنا و ستايش را، و منتظر مىباشند از يكديگر جزا و احسان را.
اگر سؤال
نمايند اصرار مىكنند، و اگر ملامت نمايند پرده درى مىكنند، و اگر حاكم نمايند
ايشان را در حكومتى اسراف مىنمايند، بتحقيق كه مهيّا ساختهاند از براى هر حق
باطلى را، و از براى هر راست كجى را، و از براى هر زنده قاتلى را، و از براى هر در
كليدى را و از براى هر شب چراغى را.
يعنى صاحبان
أنواع و أقسام حيله و خدعه مىباشند، توصّل مىكنند بسوى طمع با اظهار يأس از مردم
تا اين كه بر پا كنند بسبب اظهار يأس بازار كار خودشان را و رواج دهند متاع خود
را، حرف مىزنند پس مشتبه مىسازند خلق را، و تعريف مىكنند پس زينت مىدهند و
آسان مىگردانند راه باطل را بجهت داخلين، و كج مىكنند راه تنگ را بجهت خارجين، پس
ايشان جماعت شيطانند، و چشمه آتشند ايشان دسته شيطانند، آگاه باش بدرستى دسته
شيطان ايشانند زيانكاران.
و من خطبة
له 7 و هى المأة و الرابعة و التسعون من المختار فى باب الخطب
الحمد للّه
الّذي أظهر من آثار سلطانه و جلال كبريائه ما حيّر