و جز اين نيست كه اراده فرموده كه امتحان
نمايد شما را كه كدام از شما نيكوتر است از حيثيّت عمل.
پس مبادرت
نمائيد بسوى عملهاى خودتان تا باشيد با همسايهاى خدا در خانه خدا كه رفيق ساخته
ايشان را با پيغمبران خود، و بزيارت ايشان أمر نموده فرشتگان را و گرامى داشته
گوشهاى ايشان را از اين كه بشنوند آواز آتش را هرگز، و نگه داشته جسدهاى ايشان را
از آنكه برسد بمشقّت و كسالت، اين فضل و احسان خداست كه عطا مىفرمايد آنرا بهر كس
كه مىخواهد از بندگان خود، و خداوند است صاحب فضل عظيم، من مىگويم چيزى را كه
مىشنويد و خداست يارى خواسته شده، يعني از او استعانت ميكنم بر نفس خودم و بر
نفسهاى أمّاره شما، و اوست كفايت كننده ما و چه خوب وكيل است.
و من كلام
له 7
و هو المأة و
الثالث و الثمانون من المختار في باب الخطب قاله للبرج بن مسهر الطّائي و قد قال
له بحيث يسمعه: لا حكم إلّا للّه، و كان من الخوارج:
أسكت قبّحك
اللّه يا أثرم فواللّه لقد ظهر الحقّ فكنت فيه ضئيلا شخصك، خفيّا صوتك، حتّى إذا
نعر الباطل نجمت نجوم قرن الماعز.
اللغة
(البرج) بضمّ
الباء الموحّدة و الراء المهملة ثمّ الجيم و (مسهر) بضمّ الميم و كسر الهاء و
(قبّحك اللّه) بالتخفيف و التشديد أى نحّاك و قيل: من قبحت الجوزة كسرتها و
(الثرم) بالفتح سقوط الاسنان و (ضؤل) الرّجل بالضمّ ضؤلة نحف