آن مرد بسوى آن حضرت فرمود او را آيا
ايمن شدند پس اقامت كردند يا اين كه ترسيدند پس كوچ كردند؟ پس گفت آن مرد كوچ كردند
اى أمير مؤمنان پس فرمود:
هلاك كند
خداوند ايشان را هلاك كردني چنانچه هلاك شدند قوم ثمود، آگاه باش كه اگر راست كرده
شود نيزها بسوى ايشان و ريخته گردد شمشيرها بر فرقهاى آن مردودان، هر آينه البته
پشيمان خواهند شد بر آن چيزى كه از ايشان سرزد، بدرستى كه شيطان ملعون امرور ايشان
را بى خير و منفعت يافت جلوه داد كوچ كردن را در نظر ايشان، و او فردا بىزارى
خواهد جست از ايشان و تارك ايشان خواهد گشت، پس بس است خارج بودن ايشان از طريق
هدايت، و بازگشتن ايشان در ضلالت و كورى، و اعراض ايشان از حق، و سركشى ايشان در
بيابان حيراني و سرگرداني.
و من خطبة
له 7
و هى المأة و
الواحدة و الثمانون من المختار في باب الخطب و شرحها في فصول:
الفصل
الاول
روى عن نوف
البكالي قال: خطبنا بهذه الخطبة بالكوفة أمير المؤمنين 7 و هو قائم على
حجارة نصبها له جعدة بن هبيرة المخزومي و عليه مدرعة من صوف و حمايل سيفه من ليف و
في رجليه نعلان من ليف و كأنّ جبينه ثفنة بعير فقال 7: