جاء حبر إلى أمير المؤمنين 7
فقال يا أمير المؤمنين هل رأيت ربّك حين عبدته؟
قال: فقال:
ويلك ما كنت أعبد ربّا لم أره، قال: و كيف رأيته؟ قال: ويلك لا تدركه العيون في
مشاهدة الأبصار و لكن رأته القلوب بحقايق الايمان.
الترجمة
از جمله كلام
بلاغت نظام آن مقتداى أنام عليه الصّلاة و السّلام است كه فرموده است آن را در
حالتى كه سؤال كرد از آن بزرگوار ذعلب يماني پس گفت آيا ديده پروردگار خود را اى
أمير مؤمنان؟ پس فرمود آن حضرت: آيا عبادت ميكنم چيزى را كه نمىبينم؟ گفت ذعلب:
چطور مىبينى او را؟ فرمود:
درك
نمىتواند بكند او را چشمها با مشاهده معاينه و لكن درك ميكند او را قلبها با
نورهاى ايمان، نزديك است پروردگار عالمين از أشياء در حالتى كه چسبان نيست به
آنها، دور است أز آنها در حالتى كه جدا نيست، صاحب تكلّم است نه با فكر و رويه،
اراده كننده است بدون عزم و همّت صاحب صنعت است نه با اعضا و جوارح، لطيف است كه
متّصف نيست به پنهاني، بزرگ است كه متّصف نمىشود با غلظت و خشونت طبيعت، بيننده
است متّصف نمىشود با حاسه بصر، رحيم است موصوف نمىشود با رقّت قلب، ذليل مىشود
رويهاى مخلوقات از براى عظمت او، و مضطرب مىشود قلبهاى خلق از ترس او.
و من خطبة
له 7 في ذمّ أصحابه
و هى المأة و
التاسعة و السبعون من المختار في باب الخطب أحمد اللّه على ما
قضى من أمر، و قدّر من فعل، و على ابتلائي بكم أيّتها الفرقة الّتي إذا أمرت لم
تطع، و إذا دعوت لم تجب، إن