قال أبو
مخنف: ثمّ دخلا بيت مال البصرة فلمّا رأوا ما فيه من الأموال قال الزّبير:
وَعَدَكُمُ اللَّهُ مَغانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَها فَعَجَّلَ لَكُمْ هذِهِ فنحن أحقّ
بها من أهل البصرة فأخذا ذلك المال كلّه فلمّا غلب عليّ 7 ردّ تلك
الأموال إلى بيت المال و قسّمها في المسلمين هذا.
و قد تقدّم
في شرح كلام له 7 و هو ثامن المختار من الخطب كيفيّة وقعة الجمل و مقتل
الزّبير فارّا عن الحرب و تقدّم نوادر تلك الوقعة في شرح ساير الخطب و الكلمات في
مواقعها اللّاحقة فلتطلب من مظانّها.
الترجمة
از جمله خطب
شريفه آن امام انام و وصيّ والا مقام است مشتمل بر سه فصل:
فصل اول
متضمن حمد و ثنا است مر حق تعالى را مىفرمايد: شكر و سپاس خداوندى را سزاست كه
نمىپوشد از او آسماني آسمان ديگر را و نه زميني زمين ديگر را.
فصل دوم
متضمّن شكايتست از اهل شورى و غاصبان خلافت، مىفرمايد:
و گفت بمن
گوينده كه سعد وقاص ملعون بود اى پسر ابو طالب بدرستى كه تو بأمر خلافت بسيار
حريصى، پس گفتم من بلكه شما بحقّ خدا حريصتريد و دورتر و من اختصاصم بيشتر است و
نزديكيم زيادتر، و جز اين نيست كه طلب ميكنم حقى را كه مختصّ است بمن و شما حايل و
حاجب مىشويد ميان من و ميان آن، و دست ردّ مىزنيد بروى من نزد آن، پس زمانى كه
كوفتم آن گوينده را با حجت و دليل در ميان جماعت حاضران بيدار شد از خواب غفلت
گوئيا كه او نمىداند چه جواب بدهد بمن.
بار خدايا
بدرستى كه من طلب اعانت ميكنم از تو بر طايفه قريش و بر كساني كه اعانت كردند
ايشان را پس بدرستى كه ايشان بريدند خويشى مرا و حقير شمردند