responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : موعود اديان نویسنده : منتظري، حسينعلي    جلد : 1  صفحه : 242
گرسنگي بكشد. با اين حال همراه او حركت مي‌كنند، پس در اولين منزلي كه وارد مي‌شوند به سنگ موسي مي‌زند و از آن آب و غذا و علف بيرون مي‌آيد و همه ياران او و چهارپايان آنان از آب و غذا سير مي‌شوند، تا مي‌رسند به پشت كوفه يعني نجف ...".[1]

اين روايت نيز از جهت سند به خاطر "ابي الجارود" اعتباري ندارد. سه روايت ديگر نيز قريب به همين مضمون با سه سند مختلف وارد شده كه دو سند آن به ابي الجارود و سند سوم به ابوسعيد خراساني مي‌رسد كه بين مجهول و توثيق نشده مشترك است .[2] به علاوه در سند سوم "موسي بن سعدان" نيز مي‌باشد كه جامع الرواة از علماي رجال نقل كرده است كه :

"ضعيف، في مذهبه غلو"[3] ضعيف است و در مذهب او غلو مي‌باشد.

3 - روايت محمد بن فيض از امام جواد(ع):

"عصاي موسي از آدم بود و بعد از او به شعيب منتقل شد و از او به موسي بن عمران و اكنون نزد ما مي‌باشد، و من به تازگي آن را مشاهده كرده ام و مانند روز اولش كه از درخت قطع شد تازه مي‌باشد. اين عصا هرگاه با آن سخن


[1] "اذا ظهر القائم ظهر براية رسول الله و خاتم سليمان و حجر موسي و عصاه ثم يأمر مناديه فينادي ألا لايحمل رجل منكم طعاما و لا شرابا و لا علفا فيقول اصحابه : انه يريد ان يقتلنا و يقتل دوابنا من الجوع والعطش فيسير و يسيرون معه فاول منزل ينزله يضرب الحجر فينبع منه طعام و شراب و علف فيأكلون و يشربون و دوابهم حتي ينزلوا النجف بظهر الكوفة". (بحارالانوار، ج 52، ص 351، حديث 105).
[2] همان، ص 324، حديث 37 ; و دو روايت مشابه آن كه بعد از اين روايت آمده است .
[3] جامع الرواة، ج 2، ص 277 .
نام کتاب : موعود اديان نویسنده : منتظري، حسينعلي    جلد : 1  صفحه : 242
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست