نام کتاب : مباني فقهي حكومت اسلامي نویسنده : منتظري، حسينعلي جلد : 1 صفحه : 338
كردم : اگر دچار شك بودم آنان را نمي كشتم . فضيل گفت : از آن حضرت شنيدم كه
ميفرمود: خدا مرا در ريختن اين خونها شريك بگرداند، به خدا سوگند عموي من و
اصحاب او شهيد از دنيا رفتند، همان گونه كه علي بن ابي طالب و اصحاب او شهيد از
اين دنيا رفتند."[1]
و در حديث ديگر از امام باقر(ع) از پدرانش روايت شده كه فرمود:
"پيامبرخدا6 به حسين (ع) فرمود: اي حسين از صلب تو مردي به وجود
خواهد آمد كه زيد ناميده ميشود، او و اصحابش روز قيامت با گامهاي خود از
گردنهاي مردم معمولي ميگذرند، در حالي كه برق نور پيشاني آنان چشمهاي مردم
را ميربايد، و بدون حساب وارد بهشت ميشوند.[2]"
و در خبر ابن سيابه آمده است كه گفت :
"ابوعبدالله جعفر بن محمد - امام صادق (ع) - هزار دينار به من داد و من را مأمور
كرد تا آن را در ميان بازماندگان كساني كه در جريان قيام زيد آسيب ديده اند تقسيم
كنم، من دينارها را تقسيم كردم، به عبدالله بن زبير برادر فضل رسان فقط چهار دينار
رسيد."[3]
و روايتهاي ديگري از اين قبيل كه بر فضيلت زيد و تأييد قيام وي دلالت دارد.
اظهارنظر مرحوم شيخ صدوق درباره زيد بن علي (ره)
مرحوم شيخ صدوق در كتاب عيون اخبار الرضا بابي را درباره شأن و مقام و
منزلت زيد بن علي گشوده و در آن رواياتي را گردآوري نموده كه از جمله آنها اين
روايت است :
هنگامي كه زيد بن موسي بن جعفر [زيدالنار] [4] را كه در بصره خروج نموده و
[1] يا فضيل، شهدت مع عمي قتال اهل الشام ؟ قلت : نعم، قال : فكم قتلت ؟ قلت : ستة، قال : فلعلك شاك في دمائهم ؟ قال : فقلت : لو كنت شاكا ماقتلتهم، قال : فسمعته و هو يقول : اشركني الله في تلك الدماء، مضي والله زيد عمي و اصحابه شهداء مثل ما مضي عليه علي بن ابي طالب و اصحابه . (بحارالانوار 171/46، تاريخ علي بن الحسين (ع)، باب 11، حديث 20)
[2] عن الباقر(ع) عن آبائه قال : قال رسول الله 6 للحسين (ع): يا حسين، يخرج من صلبك رجل يقال له زيد، يتخطي هو و اصحابه يوم القيامة رقاب الناس، غرا محجلين يدخلون الجنة بلاحساب . (عيون اخبار الرضا249/1، باب 25، حديث 2; و بحارالانوار 170/46، باب 11، حديث 19)
[3] في خبر ابن سيابة قال : دفع الي ابوعبدالله الصادق جعفر بن محمد الف دينار و امرني ان قسمها في عيال من اصيب مع زيد بن علي، فقسمتها فاصاب عبدالله بن زبير اخا فضيل الرسان اربعة دنانير. (بحارالانوار 170/46، باب 11 حديث 18)
[4] زيدالنار برادر امام رضا، فرزند امام موسي بن جعفر(ع) است كه در سال 199 هجري قمري در شهر بصره قيام كرد و خانه هاي بني العباس را آتش زد و تعداد زيادي از آنان را كشت و چون وسيله پيشرفت او آتش زدن خانه ها بود به "زيدالنار" لقب يافت . هنگامي كه او را دستگير كرده و به نزد مأمون آوردند مأمون به او گفت :تو به بصره حمله كردي با اينكه دشمنان ما يعني بني اميه نيز در بصره زندگي ميكردند چرا ابتدا خانه هاي آنها را خراب نكردي و آنان را نكشتي، ولي خانه هاي پسرعموهاي خودت را به آتش كشيدي ؟ زيد به شوخي گفت : اي اميرالمؤمنين، از هر جهت اشتباه كردم، اگر اين دفعه بازگشتم ابتدا از خانه هاي بني اميه شروع خواهم كرد! مأمون خنديد و به خاطر منت نهادن بر حضرت امام رضا(ع) او را بخشيد. زيد بعدا وارد دستگاه بني العباس شد و از اطرافيان آنها گرديد. عيون اخبار الرضا (جلد 2، ص 232) نيز روايتي نقل ميكند كه روزي امام رضا(ع) به زيد گفت : خيال نكن كه تو فرزند حضرت زهرا هستي و هر كاري دلت خواست ميتواني انجام دهي و خداوند تو را ميبخشد! اين طور نيست، كسي كه ميخواهد اهل نجات باشد بايد كارهايش براساس دستورات اسلام باشد. پدرت موسي بن جعفر مطيع خدا بود. روزها را روزه ميگرفت و شبها را با عبادت به صبح ميآورد، و اگر بنا باشد كه تو با اين اعمالت با او برابر باشي لابد در پيشگاه خداوند تو از او عزيزتر هستي ! جدت علي بن الحسين (ع) فرمود: براي نيكان ما در نزد خداوند دو اجر است و براي گناهكاران ما دو برابر عذاب . آنگاه اين آيه را تلاوت كرد (قال يا نوح انه ليس من اهلك انه عمل غير صالح) [هود (11): 46.] و هركس از ما اهل بيت، خدا را اطاعت نكند از ما نيست . (از افاضات معظم له در درس)
نام کتاب : مباني فقهي حكومت اسلامي نویسنده : منتظري، حسينعلي جلد : 1 صفحه : 338