responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مباني فقهي حكومت اسلامي نویسنده : منتظري، حسينعلي    جلد : 1  صفحه : 206
عموم آفريده ولكن امام را به عنوان خليفه خود در زمين مشخص فرموده كه به خاطر استفاده بهتر از آنها تحت سرپرستي و ولايت وي مورد استفاده قرار گيرد، و طبيعي است كه يكي از مصالح مهم جامعه نيز اداره زندگي شخص امام و رفع نيازمنديهاي شخصي اوست .

اين همان چيزي است كه در تمام زمانها و كشورها متداول بوده و هست كه ثروتهاي عمومي جامعه را - كه مربوط به شخص و فرد خاصي نبوده و هيچ كس به عنوان تلاش و كار خويش و يا ميراث از ديگران مالكيتي بر آنها ندارد - در اختيار حاكم جامعه كه نماينده مردم و سمبل مجموعه افراد آن جامعه است قرار مي‌داده اند.(اين مباحث در كتاب خمس و انفال به تفصيل طرح شده و ابعاد آن مورد بررسي قرار گرفته است، كه در صورت نياز مي‌توان مراجعه كرد.)

از همين روست كه محدث يگانه و بي نظير مرحوم ثقة الاسلام كليني در كتاب فروع كافي براي خمس و انفال، باب و فصلي جداگانه نگشوده، بلكه روايات اين دو باب را در مبحث امامت گردآوري نموده، و همين دليل بر اين است كه كليني (ره) نيز اين دو را از شؤون رهبري و امامت قلمداد مي‌كرده اند.[1]

[1] در اينجا مناسب است جرياني را براي شما نقل كنم تا تفاوت ديدگاهها درباره انفال مشخص تر شود: ما يك وقتي رفتيم خدمت يكي از بزرگان علما كه تقريراتي هم داشت، البته ايشان مرا نمي شناخت ; در آنجا صحبت از انفال شد، من به ايشان گفتم : اين انفال و مالهايي كه صاحب خاصي ندارد مانند جنگلها، مراتع، بيابانها و ميراث من لاوارث له، اينها مال امام به عنوان منصب امامت است و متعلق به عموم جامعه است و بايد زير نظر امام در جهت مصالح جامعه به كار گرفته شود. ايشان فرمودند: خير، مال شخصي امام است و مي‌تواند تخم كند و بزند به ديوار! من گفتم : برداشت من اين نيست كه خدا چنين حكمي را تشريع كرده باشد. بالاخره مدتي با ايشان جر و بحث كردم به نتيجه نرسيد. پس از اينكه از خدمت ايشان آمدم مرا شناخته بود. خدا رحمتش كند، عصر بود به منزل ما آمد و گفت : تو كه رفتي من يك مدتي فكر كردم، مثل اينكه حق با توست و من نظرم را پس گرفتم . خلاصه اينكه اين اموال متعلق به عموم جامعه و در اختيار حكومت و امام است و هيچ خان و قلدري نمي تواند از كوه تا كوهي را به اسم خود ثبت بدهد و بعد متر به متر زمينها را بفروشد. اخيرا از مازندران نامه اي براي من آورده بودند كه فلان خان، جنگل را از كجا تا به كجا وقف امام حسين (ع) كرده، خوب بيخود كرده، جنگل كه مال او نيست، جنگل مال خداست، چه حق داشته كه وقف كند، خان بوده و زور داشته جنگل را گرفته، بعدا آمده مثل موقوفات بنياد پهلوي سابق وقف كرده ; وقتي كه ديده از دستش مي‌رود وقف كرده است مال او نبوده كه وقف كند "لا وقف الافي لك" وقف در اموالي كه ملك انسان است درست است نه اموالي كه متعلق به عموم است و از روي غصب تصرف شده است . (از افاضات معظم له در درس)
نام کتاب : مباني فقهي حكومت اسلامي نویسنده : منتظري، حسينعلي    جلد : 1  صفحه : 206
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست