كه از اين عالم داني به عالم عالي صعود مي‌كند، و آن عالم را با رغبت و ايثار به اين دنيا ترجيح داد. (فمحمد6 من تعب هذه الدار في راحة ) (پس حضرت محمد6 [با رحلت خود] از سختي ها و رنج هاي اين دنيا راحت شد.) (قد حف بالملائكة الابرار، و رضوان الرب الغفار، و مجاورة الملك الجبار)

(همانا در آن عالم ملائكه نيك سرشت خدا گرداگرد آن حضرت مي‌باشند، و آن بزرگوار مشمول رضايت پروردگار آمرزنده بوده، و در مجاورت فرمانرواي مقتدر [خدا] به سر مي‌برد.)

"جبار" صيغه مبالغه، به معناي جبران كننده است . خداوند چون نقص ها و كمبودها را جبران مي‌كند و مخلوقات خود را به سوي كمال سوق مي‌دهد به نام "جبار" خوانده مي‌شود; و همچنين به معناي قدرت و سلطه خداوند مي‌باشد. (صلي الله علي أبي نبيه ، و أمينه علي الوحي و صفيه ) (درود خدا بر پدرم پيامبر خدا، و امين او در وحي و برگزيده و منتخبش باد.) (و خيرته من الخلق و رضيه ) (آن پيامبري كه از ميان خلق خود او را برگزيده است و پسنديده خداست .) (والسلام عليه و رحمة الله و بركاته) (و سلام و رحمت خدا و بركاتش بر او باد.)

معناي صلوات و سلام نزديك به هم است ; معمولا "صلوات" به معناي درود و تحيت، و "سلام" به معناي سلامتي و آرامش مي‌باشد.