responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درسهايي از نهج البلاغه نویسنده : منتظري، حسينعلي    جلد : 1  صفحه : 88

"الحمد لله الذي لايبلغ مدحته القائلون"

(به طور كلي جنس حمد و ستايش مخصوص به خداست، خدايي كه گويندگان به نوع مدح مناسب با او نمي توانند برسند.)

ظاهرا "ال" در "الحمد لله" الف و لام جنس است .

حمد، شكر و مدح

اين سه كلمه بر حسب معنا قريب به هم هستند ولي تفاوتهايي دارند و معمولا مي‌گويند: حمد اخص از مدح است . مدح يعني تمجيد يك موجودي كه داراي حسن و كمال است ولو آن حسن و كمال، اختياري آن موجود نباشد (غيراختياري او باشد) مثلا شما مي‌توانيد بگوييد: "مدحت الشمس" يعني خورشيد را مدح كردم، براي اين كه خورشيد كمال دارد; يا "مدحت اللؤلؤ" يعني لؤلؤ را مدح كردم، زيبايي در لؤلؤ و الماس و نظاير اينها به اختيار خودشان نيست، اين زيبايي اصلا جزء ساختمان وجودشان است . ولي حمد در مقابل خوبي ها و كمالاتي است كه به اختيار شخص حاصل مي‌شود; مثلا خداي تبارك و تعالي قادر مختار است و به اختيار خودش و با علم و قدرت و حياتي كه داراست، عالم را خلق كرده است ; شما اگر كار خوبي را از روي اختيار و قدرت خودتان انجام داديد، استعمال حمد در برابر شما صحيح است، البته مي‌شود در اين موارد مدح هم گفت، ولي نمي شود در امور غير اختياري حمد را به كار برد; اما شكر در مقابل نعمت است . حمد و مدح لازم نيست در مقابل نعمت باشد، بلكه براي كمالي است كه كسي دارد، اگرچه آن كمال نعمتي براي ما نباشد، اما شكر در صورتي است كه نعمت دهنده را براي انعامي كه به ما كرده است تعظيم كنيم . پس شكر اخص از حمد و مدح است، زيرا حمد و مدح لازم نيست در مقابل نعمت باشد. از بيان گذشته به دست مي‌آيد كه بر حسب مورد حمد از شكر اعم است، و مدح از حمد
نام کتاب : درسهايي از نهج البلاغه نویسنده : منتظري، حسينعلي    جلد : 1  صفحه : 88
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست