نام کتاب : درسهايي از نهج البلاغه نویسنده : منتظري، حسينعلي جلد : 1 صفحه : 572
"و من كفر فان الله غني عن العالمين"[1]
(و اگر كسي كافر شد پس همانا خداوند بي نياز از همه جهانيان است .)
در اينجا ترك حج را كفر ناميده و آن را مصداق يك مرتبه از كفر (كفر عملي)
ميداند; اگر سر باز زد و ترك حج كرد، اين شخص با نرفتنش به خدا زياني نمي زند.
در اينجا رواياتي است كه اگر كسي مستطيع باشد و به حج نرود تا از دنيا برود،
به او خطاب ميشود از جرگه مسلمين خارج هستي، ميخواهي يهودي يا مسيحي
بمير.[2] همين طور كه يهود و نصاري حج خانه خدا نداشتند، تو هم مثل آنها هستي
كه از خانه خدا اعراض كردي . البته اين نسبت به شخصي است كه مستطيع باشد.
مشهور فقها حج را يك مرتبه بيشتر واجب نمي دانند، البته از بعضي از روايات شايد
استفاده شود: هر كسي كه ميتواند هر سال به حج برود، لازم است برود; و در مورد
آنها تعبير به "اهل الجدة" دارد،[3] ولي بعضي اين كلمه را "اهل الجدة" خواندند و
گفتند: منظور اهل جده، شهري كه در سيزده فرسخي مكه است ميباشد و بر آنها
واجب است كه هر سال حج را به جا آورند، در حالي كه منظور اين نيست ; "جدة"
مصدر است و در اصل "وجدة" از ماده "وجد" است، يعني آنهايي كه مييابند و
وضعشان خوب است بايد هر سال به حج بروند. ولي آنچه مشهور فقهاست
اين است كه هر كس مستطيع است در عمر يك مرتبه بايد حج را به جا آورد و
در دفعات ديگر رفتن مستحب است .
استطاعت و حدود شرعي آن
حج واجب را نمي شود به بهانه هاي مختلف ترك كرد، مثلا بگويد: من پول حج
[1] سوره آل عمران، آيه 97
[2] وسائل الشيعة، ج 8، ص 20، باب 7، روايت 14166
[3] وسائل الشيعة، ج 8، ص 10 تا 12، باب 2 از ابواب وجوب حج
نام کتاب : درسهايي از نهج البلاغه نویسنده : منتظري، حسينعلي جلد : 1 صفحه : 572