responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درسهايي از نهج البلاغه نویسنده : منتظري، حسينعلي    جلد : 1  صفحه : 416
براي اين كه اگر كار ناشايست در مقابل پيامبر انجام بشود بايستي جلوي آن را بگيرد و اين نگرفتن خود به منزله امضاست و به آن مي‌گويند تقرير معصوم كه به معناي امضا كردن عمل است . پس سنت پيغمبر عبارت از قول پيغمبر و فعل پيغمبر و تقرير پيغمبر است، و ما شيعيان اماميه همان طور كه سنت پيغمبر را حجت مي‌دانيم سنت دوازده امام را هم حجت مي‌دانيم، ما چون دوازده امام را معصوم مي‌دانيم گفتار و كردار و تقريرشان براي ما حجت است .

در اينجا لازم به تذكر است كه اساس فقه ما كتاب و سنت است، بنابراين به يك حساب به همه كارهاي پيغمبراكرم 6 مي‌شود رنگ وحي زد،[1] اما آنچه كه مستقيما وحي است آن است كه پيغمبراكرم 6 بگويد: خدا چنين گفته است . و بعد خداوند در تعريف از او فرموده : (ما ينطق عن الهوي) هيچ وقت از هواي نفس حرف نمي زند و هرچه مي‌گويد مستند به خداست، يعني به استناد به خدا و اين كه از طرف خدا به او نازل شده مي‌گويد.

رسول و نبي

"و علي تبليغ الرسالة امانتهم"

(و از آنها پيمان گرفت تا رسالت خود را به مردم برسانند.)

اين امانت را خداوند به عهده شان گذاشته، و از آنها اين پيمان را گرفته است كه رسالت خودشان را به مردم برسانند.

رسالت معنايش فرستادگي است، فرق رسول با نبي اين است كه نبي يعني آن

[1] ظاهرا بين "وحي" و "قرآن" عموم و خصوص مطلق است، يعني هر آنچه "قرآن" است "وحي" مي‌باشد، ولي لازم نيست هر آنچه "وحي" است "قرآن" باشد، زيرا ممكن است اموري به پيامبراكرم 6 وحي شود ولي جزء قرآن و از مقوله آن كه قهرا ويژگي هايي دارد نباشد. تأويلات و تفسير قرآن و نيز احاديث قدسي ظاهرا از همين قسم است .
نام کتاب : درسهايي از نهج البلاغه نویسنده : منتظري، حسينعلي    جلد : 1  صفحه : 416
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست