نام کتاب : درسهايي از نهج البلاغه نویسنده : منتظري، حسينعلي جلد : 1 صفحه : 406
ميشود مسأله نوشتن و قلم است، اولين سوره اي كه به پيغمبر وحي شد در كوه حرا
بود: (بسم الله الرحمن الرحيم، اقراء باسم ربك الذي خلق، خلق الانسان من علق،
اقراء و ربك الاكرم، الذي علم بالقلم، علم الانسان ما لم يعلم)[1] بخوان اي پيامبر به
اسم پروردگارت كه انسان را از علقه خلق كرد، بخوان و حال اين كه پروردگار تو از
همه موجودات كريم تر است، پروردگاري كه تعليم كرد انسان را به وسيله قلم، به
انسان تعليم كرد چيزهايي را كه نمي دانست .
ببينيد اولين سوره اي كه بر پيامبر نازل ميشود صحبت از علم و تعليم و نوشتن و
قلم است، و بي جهت نيست كه در محيط آن روز در ايران و روم اسلام جا باز كرد،
دين هيچ وقت به زور پيش نمي رود، دين تا محتواي غني نداشته باشد پيشرفت
نخواهد داشت ; فرهنگ بايستي غني باشد تا رشد كند، مخصوصا فرهنگي كه
مستند به خدا باشد; بدين جهت اسلام در آن زمان و در آن سطح، از علم و تعليم و
قلم شروع كرد.
بنابراين پيغمبراكرم 6 فرموده است از حقوق فرزند بر پدر "ان يعلمه الكتابة"
اين است كه خط نوشتن يادش بدهد، يعني بچه برود باسواد شود، اگر باسواد نباشد
اسلام و معارف را هم ياد نمي گيرد و هيچ چيز ياد نمي گيرد، پس نيازش وقتي
رفع ميشود كه نوشتن را بداند و خط خواندن را بلد باشد.
2 - "و السباحة" شنا يادش بدهد. حالا اگر من و شما در جايي هستيم كه با آب
سر و كار نداريم اما بالاخره اين بچه كه در دنيا ميخواهد زندگي كند، ممكن است
يك وقت با دريا و يا با رودخانه سر و كار پيدا كند، لذا بايد شنا بلد باشد كه اگر
گرفتار شد بتواند خودش را نجات بدهد.
3 - "و الرماية" و تيراندازي را به او ياد بدهد. البته تيراندازي با همان ابزاري