responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درسهايي از نهج البلاغه نویسنده : منتظري، حسينعلي    جلد : 1  صفحه : 353
بزرگترين خطبه نهج البلاغه است از مسأله استكبار شيطان شروع مي‌كند و سپس مي‌فرمايد: شما انتظار داريد با گناهي كه سبب شد شيطان رانده درگاه خدا شود داخل بهشت شويد؟ مستكبر جايي در بهشت ندارد. انسان بايد نسبت به حق حالت تواضع و فروتني داشته باشد، اصل عبادت انسان همان حالت رام بودن و منقاد بودن و كرنش او نسبت به حق تعالي است .

در روايت امام صادق (ع) است كه شيطان به خداوند گفت : من به آدم سجده نمي كنم ولي هر كاري دستور دادي انجام مي‌دهم، تو را عبادتي خواهم كرد كه هيچ ملك مقرب و پيامبر مرسلي انجام نداده باشد. خطاب شد كه من احتياج به عبادت تو ندارم، بلكه بايد به نحوي كه من اراده مي‌كنم انجام دهي .[1] استكبار با درك حضور حق تعالي سازگار نيست ; خدا در قالب داستان شيطان عظمت خطر كبر و نقش آن را در سقوط انسان ترسيم مي‌كند، پيام داستان شيطان اين است كه اگر استكبار بخواهد به صورت موجودي درآيد و نمايش داده شود آن شيطان است .

نصايح سه گانه شيطان به حضرت نوح (ع)

در حديثي است [2] كه يك وقت شيطان نزد حضرت نوح رفت و گفت : تو خدمت بزرگي به ما كردي من در عوض مي‌خواهم خدمت تو را جبران كنم، نوح پيامبر فرمود چه خدمتي به تو كردم ؟ شيطان گفت : اين كه نفرين كردي قومت غرق شوند و آنها همه كافر از دنيا رفتند و اهل جهنم شدند، من چقدر بايد آنها را وسوسه مي‌كردم تا اهل جهنم شوند و تو با يك دعا و نفرين همه آنها را به جهنم فرستادي، البته حضرت نوح كه نمي خواست به شيطان خدمت كند، او مي‌دانست كه آنها ديگر هدايت نخواهند شد. در هر صورت شيطان گفت : حالا من

[1] بحارالانوار، ج 11، ص 141
[2] بحارالانوار، ج 11، ص 293
نام کتاب : درسهايي از نهج البلاغه نویسنده : منتظري، حسينعلي    جلد : 1  صفحه : 353
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست