نام کتاب : درسهايي از نهج البلاغه نویسنده : منتظري، حسينعلي جلد : 1 صفحه : 324
و مويش سياه و دندانش سفيد است ; و احتمال ديگر اين است كه منظور از آن،
غرايز و اميال مختلفي باشد كه در انسان هست .
در درسهاي قبل اشاره كرديم كه خداوند انسان را از خاكهاي مختلف از قبيل
شوره زار، سنگلاخ و... آفريد تا روحيه ها و غرايز مختلفي در او ايجاد شود، بنابراين
"الالوان المختلفة" ممكن است كنايه از روحيه ها و غرايز مختلف باشد.
"و الاشباه المؤتلفة"
(و يك چيزهايي شبيه به هم در انسان هست و با هم الفت دارند.)
مثلا عصبها همه به هم شبيه و مربوطند، همچنين گوشتها كه به هم شبيه اند،
و يا مثلا استخوان مغز انسان و استخوان پاي انسان سفيد و از يك جنس است،
يا گوشت صورت انسان و گوشت دستش هر دو از يك جنس هستند.
"و الاضداد المتعادية"
(و طبيعت هاي متضادي كه با هم دشمن هستند.)
چنانكه در انسان هم رطوبت هست و هم يبوست، يا اين كه مثلا استخوان كه تيز
است با گوشت كه نرم است و با يكديگر ضدند در انسان وجود دارد، و يا طبق
اصطلاح طب قديم در وجود انسان سردي، گرمي، رطوبت و يبوست كه
طبيعت هاي متضاد است وجود دارد، و در قديم ميگفتند انسان و هر موجودي
مركب از آب و خاك و هوا و آتش ميباشد.
"و الاخلاط المتباينة"
(وخلطهايي كه با هم متباين اند.)
"اخلاط" به معناي خون و بلغم و سودا و صفراست كه اينها با هم متباين اند و
هر كدام يك خاصيتي دارند.
بعد حضرت اضداد و اخلاط را بيان ميكند و ميفرمايد:
نام کتاب : درسهايي از نهج البلاغه نویسنده : منتظري، حسينعلي جلد : 1 صفحه : 324