responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درسهايي از نهج البلاغه نویسنده : منتظري، حسينعلي    جلد : 1  صفحه : 309

پس اين كه در اينجا حضرت تعبير به "ثم" كرده است براي اين است كه : بايستي مدتي زمان بگذرد تا شرايط نفخ روح فراهم شود.

رمز انتساب روح به خدا

خداوند در قرآن مي‌فرمايد: (و نفخت فيه من روحي)[1] از روح خودم در او دميدم . خدا روح نفخ شده را به خودش نسبت مي‌دهد.

اين اسناد روح به خدا با اين كه همه موجودات مال خداست در حقيقت يك نحوه اسناد تشريفي است .[2] ارواح مختلف اند ولي آن ارواحي را كه بيشتر به مرحله تجرد و كمال نزديك اند، مي‌شود به روح الله تعبير كرد; نظير: "بيت الله" كه به خانه كعبه مي‌گويند، خدا كه مكان ندارد اما انتساب كعبه به خدا زيادتر از انتساب خانه ما به خداست، هرچند خانه ما هم ملك خداست و كعبه هم ملك خداست، اما چون خدا احترامي براي آن خانه قائل است به "بيت الله" تعبير شده است .

"روح" هم در اينجا به اين معني نيست كه در خدا روحي هست و از آن روح قسمتي بيرون مي‌آورد و به آدم مي‌دمد، بلكه چون روح از "عالم امر" يعني از عالم مجردات است، به خداوند نزديك تر است و مورد عنايت خاص او مي‌باشد.

چرا تعبير به نفخ شده است ؟

"نفخ" در اينجا استعاره است .[3] خدا كه فوت نمي كند اما در حقيقت خداوند با قدرت خودش روح در آن ايجاد كرد، به طوري كه نفخ سبب شد روح در همه آن

[1] سوره حجر، آيه 29
[2] "تشريفي" يعني براي فهماندن شرافت و موقعيت روح انسان، خداوند آن را به خودش نسبت مي‌دهد.
[3] "استعاره" نوعي مجاز است كه كلمه اي را در معناي مجازي آن كه نوعي مناسبت و شباهت با معناي حقيقي آن دارد استعمال مي‌كنند.
نام کتاب : درسهايي از نهج البلاغه نویسنده : منتظري، حسينعلي    جلد : 1  صفحه : 309
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست