نام کتاب : درسهايي از نهج البلاغه نویسنده : منتظري، حسينعلي جلد : 1 صفحه : 251
امام باقر(ع) نقل ميكنند: "قال : لما اراد الله سبحانه و تعالي ان يخلق السماء امر الرياح فضربن
البحر" وقتي خدا خواست آسمان را خلق كند به بادها دستور داد دريا را به هم زدند.
حالا معلوم نيست منظور از دريا همين اقيانوسها باشد، "بحر" يعني مركز آبي كه
خيلي زياد بوده است ; "حتي ازبد فخرج من ذلك الموج و الزبد دخان ساطع من
وسطه" تا اين كه به كف افتاد - "زبد" يعني كف، و علت اين كه به كره زبد ميگويند
اين است كه كره كف و خلاصه اي است كه در اثر به هم زدن، بالاي دوغ قرار
ميگيرد - از اين موج و از اين كف، دودي كه از وسط بحر ساطع بود خارج شد "من
غير نار"[1] دود بود اما آتش نبود. ميشود از بخار تعبير به دود كرد، به طور كلي چيزي
كه از آب بالا ميآيد همان بخار است .
ماده اوليه از نظر ظاهر قرآن
قرآن نيز در مورد خلقت آسمان ميفرمايد: (ثم استوي الي السماء و هي
دخان)[2] خدا توجه نمود به خلقت آسمان در حالي كه دود بود; و در اين روايت
تصريح ميكند كه دود بدون آتش . و معلوم است آنچه از آب بالا ميرود همان بخار
است، چون بخار غليظ شبيه دود است به آن دود نيز گفته ميشود. "فخلق الله منه
السماء" خداوند آسمان را از آن خلق كرد.
در بعضي روايات ديگر آمده كه از خود آن كف زمين را ايجاد كرد. پس از كف
آنچه بالا رفته و به صورت دخان و بخار در آمده آسمان شد، و آن قسمتي كه
باقي ماند به صورت زمين درآمد.[3]
[1] شرح ابن ميثم، ج 1، ص 138
[2] سوره فصلت، آيه 11
[3] منهاج البراعة، ج 1، ص 397; شرح ابن ميثم، ج 1، ص 138; همچنين به تفسير نور الثقلين، ج 4، ص 540، در تفسير آيه فوق مراجعه شود.
نام کتاب : درسهايي از نهج البلاغه نویسنده : منتظري، حسينعلي جلد : 1 صفحه : 251