نام کتاب : درسهايي از نهج البلاغه نویسنده : منتظري، حسينعلي جلد : 1 صفحه : 113
در مورد خدا هم صادق است، يعني خدا اگر خواست كاري را ميكند و اگر
نخواست نمي كند; و اين در مقابل اجبار است، مثلا خورشيد چنين نيست كه اگر
بخواهد نور بدهد و اگر نخواهد نور ندهد، يا چراغ مجبور به نور دادن است يعني
در ذاتش جبر است، اما خدا اگر خواست موجود ميكند و اگر نخواست
موجود نمي كند، ما هم همين طور هستيم . قدرت در حقيقت در فعلي ميگويند كه
دنبال مشيت باشد، اگر مشيت و اراده در كار باشد فعل موجود ميشود و اگر اراده
در كار نباشد موجود نمي شود. فعل خدا با مشيت است يعني اگر خواست
موجود ميكند، شما هم اگر خواستي حرف ميزني، اما خورشيد چنان نيست كه
اگر بخواهد نور بدهد و اگر نخواست نور ندهد. خداوند در خلقت موجودات
مجبور نيست . فعل خدا مسبوق به علم و اراده اوست، و اين علم و اراده لازم نيست
حادث باشد، بلكه عين ذاتش ميباشد و ذاتش قديم است، ولي در عين حال فعل
خدا مسبوق به اراده و علم اوست .
بادهاي رحمت و باد غضب
"و نشر الرياح برحمته"
(و منتشر كرد بادها را به رحمتي كه دارد.)
"رياح" جمع "ريح" به معني باد است . اصل كلمه ريح "روح" بوده كه "واو" آن
قلب به "ياء" شده است . در اصطلاح قرآن معمولا هر جا خداوند بادهاي رحمت را
بيان ميكند جمع يعني "رياح" را ميآورد و هر وقت باد غضب را بيان ميكند "ريح"
را كه مفرد است ميآورد. حديث هم اين را تأييد ميكند. در روايات آمده كه
هر وقت بادي ميوزيد پيغمبر6 ميفرمود: "اللهم اجعلها رياحا و لا تجعلها
ريحا"[1] خدايا اين را بادها قرار بده، يك باد قرار مده .