نام کتاب : نورى از ملكوت، زندگانى آيتاللّه العظمى گلپايگانى نویسنده : مهدى لطفى جلد : 1 صفحه : 88
جمله آيت اللّه اردكانى و آيت اللّه حاج آقا
على صافى با آقا همسفر بودند. براى حركت معظم له از قم حدود بيست اتوبوس و تعدادى
ماشين سوارى از علماء و طلاب و بزرگان و متدينين، آقا را تا فرودگاه مهرآباد بدرقه
كردند كه جلوه خاصى داشت آن روز فرودگاه مهرآباد از روحانى موج مىزد و مشخص بود
كه يكى از اساتين علم و عمل و كعبه دلهاى عاشقان ولايت عازم كعبه مىباشد.
آقا هنگام برگشتن تأكيد كردند كه كسى را خبر نكنيد، ولى با اين حال
عدهاى از علماء و بزرگان قم به استقبال آمده بودند روى اين جهت مرجع بزرگ مجبور
شدند در فلكه ابتداى جاده تهران پياده شوند سيل عظيم جمعيت مرجع بزرگ را همچون
نگين انگشتر احاطه كرده بود و اين عظمت خاصى براى روحانيت داشت روى اين جهت دولت
آنروز از اين همه محبوبيت ايشان اظهار نگرانى كرده بود. و اين خود يك حركت ضد
دولتى بود.[1]
مرحوم آيت اللّه سيد ابراهيم حقشناس قدس سرّه كه همان سال مشرف شده
بودند و خود نماينده حضرت آيت اللّه العظمى گلپايگانى در جهرم بودند نقل مىكردند:
كه شبى مشرف به حضور آقا شدم ايشان از اينكه وقتى به حرم مطهر پيامبر و مسجد النبى
مشرف مىشوند حجاج براى دستبوسى و ابراز احساسات هجوم مىآورند و با سلام و صلوات
و دستبوسى مجال عبادت و زيارت و برنامههاى عبادى ديگر را نمىدهند اظهار ناراحتى
كردند.
فرداى همان شب من به مسجد النبى مشرف شدم. اتفاقا ديدم آقا مشرف
شدهاند و حجاج ايرانى و مردم مسلمان و علاقهمند چنان دور ايشان را گرفته و اظهار
احساسات مىكنند كه من هم با سوابق شب قبل و ناراحتى آقا، تحت تأثير اين احساسات
پاك مردم قرار گرفتم بطورىكه رفتم داخل همين مردم و دست آقا را بوسيدم.[2]
[1]- به نقل از آيت اللّهزاده محترم، حاج آقا
باقر گلپايگانى.