نام کتاب : نورى از ملكوت، زندگانى آيتاللّه العظمى گلپايگانى نویسنده : مهدى لطفى جلد : 1 صفحه : 438
اسلامى) داخل شود، آن وقت ارتش هم نمىگذارد
كه مرز و زمينهاى مملكت را ديگرى تصرّف كند، امّا اگر در دانشگاه مرزدارى نكنند، و
سنگر را به دست اجانب بدهند و اعتقادات آنها را بر دانشگاه وارد كنند، ديگر قدرت
ارتش هم از بين مىرود كه بتواند زمينهاى مملكت را محافظت كند، و لذا بايد
دانشجويان مسلمان جدّيّت داشته باشند و نگذارند كه آنها در سطح اعتقادات مملكت ما
رخنه كنند.
اگر آنها در فرهنگ و آموزش و پرورش و دانشگاه و دبيرستان و غير ذلك
وارد بشوند و مطالبشان را القا بكنند، ديگر نمىشود مملكت را از شرّ اجانب محفوظ
داشت.
بايد مثل وزير علوم يا آموزش و پرورش و معلّمين و اساتيد دانشگاه
مسلمان باشند، و اگر خداى نخواسته معلّم غير مسلمانى شبيه زمان شاه سابق كه مكرّر
شنيده مىشد كه يهودى را معلّم قرآن قرار مىدادند، اگر بنا باشد اينجور معلّم
كمونيست يا معلّمهايى كه به چپ و راست، يا به شرق و غرب گرايش دارند در آنجا
بگذارند، اختيار از دست آنها خارج مىشود و- همانطور كه عرض كردم- مملكت، مملكت
اجانب مىشود. و اختيارات و برنامههاى آنها در اينجا پياده مىشود. براى ما
نوشتهاند كه در بعضى از شهرها، رياست با كمونيستهاست، اگر كسى مىتواند، به وزير
علوم يا آموزش و پرورش اطّلاع بدهد.
بايد تذكّر داد كه نبايد به اين مسائل بىاعتنايى كرد، نبايد آنها
بگويند ما مسبوق نبوديم، بايد كاملا تفتيش كنند و تا كسى مسلمان نباشد، نبايد
رياست آموزش و پرورش و فرهنگ و استادى دانشگاه را به او بدهند، بايد خيلىخيلى
مواظب باشند. زمان طاغوت اگر يك اشارهاى مىشد- گاهى از اوقات عوض مىكردند- وقتى
مىفهميدند علما فهميدهاند و به آنها حمله كردهاند، او را عوض مىكردند امّا
حالا ديگر كار سخت است، اگر خداى نخواسته بخواهند بگويند ما خودمان عامل هستيم و فهميده
و رأى ما اينست كه اين شخص باشد اگر واقعا اينطور باشد كه خودشان طالب اين موارد
باشند، ديگر مصيبت خيلى زياد است. ان شاء اللّه اميدوار هستيم به اين معنا ملتفت
باشند و قطعا اينطور نيست كه آنها بگويند ما مسلمان نيستيم، آنها ادّعا مىكنند
ما مسلمانيم و لذا
نام کتاب : نورى از ملكوت، زندگانى آيتاللّه العظمى گلپايگانى نویسنده : مهدى لطفى جلد : 1 صفحه : 438