قصه مولاى قنبر هست و چاه
ناله جانسوز حيدر هست و چاه
گريهام از ماتم پروانههاست
سينهام پر درد و دردم بىصداست
اين دل سرگشته در تاب و تب است
آسمان در ماتم و عالم شب است
كيستند اينان كه بر سر مىزنند
اشك مىريزند و پرپر مىزنند
از چه مىآيد نواى رهبرى
هاىهاى گريههاى رهبرى
كيست اين كاينگونه روى دستهاست
هاله نورى كنارش تا خداست
منبرش بر روى دست مردم است
در كنارش صد هزاران انجم است
نقطه اوج گل نيلوفر است
شعر من با نام او نام آور است