در جوار قرب عصمت تا شود
آفتاب، آئينه را همسايه رفت
كرسى فيضيّه را مسند نشنين
عالمِ علم و عمل همپايه رفت
«اى تمام مرحمت يابن الحسن»
«بر تو بادا تسليت يابن الحسن»
آن به پاكى معنى آئينه رفت
آنكه بودش عشق حق در سينه رفت
با دعا با ذكر با ياد خدا
آنكه بودش الفت ديرينه رفت
آنكه بر اسلام ناب و انقلاب
بود يك ميراث، يك گنجينه، رفت
آفتاب عصر غيبت تا افول
در غروب آن شب آدينه رفت
روح او تا عرش و جسمش روى دست
تا حريم خلوت آئينه رفت