عاشقان را هنر اين است كه آرام شوند
من به آرامش آن پير نظر خواهم داد
مفتى شهر سفر كرد بسوى ملكوت
به دل سوخته فتواى سفر خواهم داد
قطره اشك به تشييع تو گرديده گهر
من به آن پيكر پاكيزه، گهر خواهم داد
به فراقت دل شيدايى من خو نكند
بهر اثبات به تأييد تو سر خواهم داد
ديشب از وحشت تنهايى من دل مىگفت:
بعد از او ديده به خوناب جگر خواهم داد