اين مصيبت چيست كز اندوه جانفرساى آن
ناى نالان، سينه بريان، ديده گريان آمده
اين عزاى جانگزاى كيست كز درياى دل
مؤمنان را پر دُرّ اشك دامان آمده
يا رب اين شور قيامت چيست كز فرياد خلق
رستخيزى اين چنين در مُلك امكان آمده
در گمان افتاد وهمِ خرده بين گفت اى عجب
بار ديگر همچو عهد نوح طوفان آمده
اين خروش و بانگ و غوغا در عزاى مرجعىست
كز فضليت مقتداى اهل ايمان آمده
آيت كبراى حق گلپايگانى آنكه او
مظهر تقوى و زهد و علم و عرفان آمده
وارث علم رسول و محيى دين مبين
پاسدار مرز شرع و حكم قرآن آمده
آن فقيه بارعى كز جامعيت و ز كمال
بر سپهر علم و ايمان مهر رخشان آمده