نام کتاب : حضرت آيتاللّه العظمى حاج سيد محمد رضا گلپايگانى به روايت اسناد ساواك نویسنده : -- جلد : 3 صفحه : 20
از: 21 تاريخ: 14/ 2/ 50
به: 312 شماره: 1270/ 21
موضوع: جنجال در منزل گلپايگانى بر سر كتاب شهيد جاويد
پيرو: 228/ 21- 214/ 50
ساعت 5/ 7 بعدازظهر 13/ 2/ 50 عدهاى متجاوز از يكصد نفر طلبه كه
اكثرا اصفهانى بودند از مدرسه فيضيه بمنزل آيتاله گلپايگانى رفتند و در منزل در
مقابل آيتاله سيدى بلند شد و گفت با اجازه حضرت آيتاله گلپايگانى گفت من اجازه
نميدهم بنشين. طلبهها اعتراض كردند كه بگذاريد صحبت كند. خود آقا بلند شد و گفت
صالحى چند سال قبل كتاب را آورد نزد من و اجازه چاپ خواست من با دقت خواندم ديدم
صلاح نيست و اجازه ندادم صالحى گفت اگر آقاى صافى گفت چاپ نكن چاپ نميكنم ايشان هم
مطالعه كرد و صلاح ندانست ولى ناگهان شنيدم چاپ كرده. هركس مقلد من است حرام است
اين كتاب را بخواند (آقاى گلپايگانى طورى حرف ميزد كه تمام بدنش از روى عصبانيت
ميلرزيد) ناگهان سيدمهدى فرياد زد بس است الآن آقا سكته ميكند و بطرف پدرش دويد و
او را باندرون برد طلبهها فرياد ميزدند چرا بايد به مشكينى توهين شود چرا ايشان
را يهودى خواندهاند چرا منبريها حوزه علميه را به لجن كشيدهاند. يكى از طلبهها
گفت ما تا آخرين قطره خون خود را فداى مشكينى ميكنيم بقيه گفتند صحيح است. عدهاى
ميگفتند شهريه صالحى را قطع كرديد شهريه ما را هم قطع كنيد. يكى ميگفت مهدى
گلپايگانى در حوزه قم منفور است. يكى ميگفت منبريها را از روى منبر پايين ميكشيم
بقيه ميگفتند صحيح است. يكى فرياد ميزد بر جاسوسان لعنت بالاخره آنقدر داد زدند تا
اينكه محمدعلى هادىپور نجفآبادى، شروع بسخنرانى كرد و گفت آقاى
نمايش تصوير
نام کتاب : حضرت آيتاللّه العظمى حاج سيد محمد رضا گلپايگانى به روايت اسناد ساواك نویسنده : -- جلد : 3 صفحه : 20