نام کتاب : چهل حدیث (ترجمه الأربعون للشهید الأوّل) نویسنده : شهید اول جلد : 1 صفحه : 84
قدمه الايسر و قال: أستغفر اللَّه ربّى و أتوب إليه.
ثمّ كبّر و هو جالس، و
سجد السّجدة الثّانية، و قال كما قال في الأولى.
و لم يضع شيئا من بدنه
على شيء منه في ركوع و لا سجود و كان مجنّحا.
و لم يضع ذراعيه على
الأرض.
فصلّى ركعتين على هذا،
و يداه مضمومتا الأصابع، و هو جالس في التّشهّد.
فلمّا فرغ من التّشهّد
سلّم و قال: يا حمّاد هكذا صلّ[1].
حديث 39-
حماد بن عيسى گويد: روزى
امام صادق 7 به من فرمود: مىتوانى خوب نماز بخوانى؟
گفتم: اى آقاى من! من
كتاب حريز را در باره نماز حفظ كردهام.
فرمود: بر تو باكى نيست،
برخيز نماز بخوان.
گويد: برابر آن حضرت رو
به قبله ايستادم و تكبير نماز گفتم و ركوع و سجود نمودم.
امام فرمود: اى حمّاد!
خوب نماز نمىخوانى! چه اندازه براى مرد زشت است كه شصت يا هفتاد سالش شود و يك
نماز كامل و تمام بپا ندارد! حمّاد گويد: پيش خود خوار شدم و گفتم قربانت گردم:
نماز را به من بياموز.
امام صادق 7
تمام قد رو به قبله ايستاد و دو دست را بر روى دو رانش، پائين