responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : چهل حدیث (ترجمه الأربعون للشهید الأوّل) نویسنده : شهید اول    جلد : 1  صفحه : 58

حديث 27-

امام زين العابدين 7 از امام حسين 7 روايت كرده كه فرموده است:

روزى امير المؤمنين صلوات اللَّه و سلامه عليه با اصحابش نشسته بود و آنها را براى نبرد صف‌بندى مى‌كرد. پير مردى كه رنج سفر در او نمايان بود نزدش آمد و گفت: امير المؤمنين كجاست؟ گفتند: اوست ها! پس بر آن حضرت سلام كرد و گفت: اى امير المؤمنين! من از سوى شام نزد تو آمده‌ام. پيرى سالخورده‌ام و فضل تو را فراوان شنيده‌ام، به گمانم به زودى مورد خيانت قرار گيرى [و كشته شوى!] از آنچه خدا به تو آموخته مرا بياموز.

فرمود: آرى اى شيخ! هر كسى دو روزش برابر باشد مغبون است، و هر كه دنيا، همّت او باشد هنگام مرگ، سخت افسوس خورد، و هر كه فردايش بدتر از ديروز است محروم است، و هر كه با تأمين دنيايش باكى از نقص و كمبود آخرتش ندارد نابود است، و هر كه نقص خود را رسيدگى نكند هوس بر او چيره شود، و هر كه در كاستى است مرگ براى او بهتر است.

اى شيخ! براى مردم بپسند آنچه را براى خود مى‌پسندى، و با مردم آن كن كه دوست دارى با تو آن كنند [براى مردم چيزى را بياور كه دوست دارى براى تو بياورند].

سپس رو به يارانش كرد و فرمود: اى مردم! آيا نمى‌بينيد كه اهل دنيا در هر بام و شام حالت‌هاى گوناگونى دارند؟ يكى بر خاك هلاكت افتاده و ديگرى عيادت كند و يا عيادت شود، و آن دگر در جان كندن است و اميدى به او نيست. و ديگرى ميان كفن است.

طالب دنيا را مرگ در دنبال است، غافلى كه از او غفلت نشود، مانده‌ها دنبال گذشته‌ها مى‌روند.

نام کتاب : چهل حدیث (ترجمه الأربعون للشهید الأوّل) نویسنده : شهید اول    جلد : 1  صفحه : 58
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست