نام کتاب : مجموعه ورّام، آداب و اخلاق در اسلام ت تنبیه الخواطر نویسنده : ورام بن ابی فراس جلد : 1 صفحه : 338
رسيده است، و او كه عمل پادشاه قبل از خود را از ظلم و ستم به
مردم ديده بود، رفتارى متواضعانه داشت و در برابر خداوند بزرگ خاضع و خاشع شده و
در بين مردم با عدالت رفتار مىكرد، باز هم، چنين شد كه مىبينى! خداوند عمل او را
براى پاداش اخروى حفظ كرد، آنگاه اشاره به كاسه سر ذو القرنين كرد و گفت:
اين جمجمه نيز گويا چنين
خواهد شد، پس ببين چه مىكنى! ذو القرنين از او خواست كه آيا مايلى همراه من،
برادر و مشاور و وزير من- و در آنچه از مال دنيا خداوند مرحمت كرده است- شريك من
باشى؟ گفت: من و تو در يك جا جور نمىآييم، و اساسا نمىتوانيم يك جا باشيم، ذو
القرنين پرسيد: چرا؟ گفت: براى اينكه تمام مردم با تو دشمن و با من دوست خواهند
بود! پرسيد: چرا؟ گفت با تو- به خاطر داشتن قدرت، و مال دنيا دشمن بوده و من چون
اينها را پذيرا نيستم، و نيازمند و بىچيزم، كسى دشمن من نخواهد بود، مىگويند: ذو
القرنين با تعجّب در حالى كه موعظه شده بود، از آنجا برگشت.
[متن عربى] نكوهش
توانگرى و ستايش تنگدستى
1- شاعره پارسى گو در
اين باره گويد:
آموزگار خلق شدى ليكن
نشناختى خود الف و با را- م
2- الأكثرون هم الأقلّون يوم القيامة إلّا من قال: هكذا و هكذا عن
يمينه و عن شماله و قدّامه و خلفه و قليل ما هم.
-
شايد منظور حضرت از اين سخن انفاق و بخشش اموال باشد- م.
- و ما سرّنى أن يكون
لى مثل احد انفقه في سبيل اللَّه ثمّ أموت يوم أموت و لا أترك منه قيراطين.
- يا أبا ذرّ أنت تريد
الأكثر و أنا اريد الأقل.
3- شرار أمّتى الذين
غذوا بالنعيم و نبتت عليه أجسامهم.
4- من أسف على دنيا
فاتته اقترب من النّار مسيرة شهر.
5- من احبّ دنياه و
سرّ بها ذهب خوف الآخرة من قلبه.
نام کتاب : مجموعه ورّام، آداب و اخلاق در اسلام ت تنبیه الخواطر نویسنده : ورام بن ابی فراس جلد : 1 صفحه : 338