نام کتاب : لوامع صاحبقرانی مشهور به شرح فقیه نویسنده : علامه مجلسی جلد : 8 صفحه : 417
نطلبند نيز مىدهند، و بگردان مرا در زمره حاجيانى كه بقصد
زيارت خانه تو آمدهاند كه تو از ايشان خوشنودى و ايشان را برگزيده به توفيقات و
هدايات و نام ايشان را در شب قدر نوشته در سلك حاجيان، و يا ايشان را به نحوى ياد
كرده كه ايشان مهمانان منند بنا بر نسخه كنّيت، و عرب مقرر است كه نزد عرب نهايت
تعظيم شخصى آنست كه او را به كنيت بخوانند.
خداوندا چنان كن كه اين
مناسك و عبادات حج را به آسانى و تن درستى به جا آورم و اعانت كن مرا و قبول كن
خداوندا اگر مرا عارضى به همرسد كه مانع اتمام حج شود مرا محل كن هر جا كه محبوس
سازى كه به اعتبار قضاء و تقديرى كه بر من مقدر ساخته، و دو ركن از من قضاى بدرا
به آن كه مخالفت تو از من واقع نشود و به بلائى مبتلا نشوم آن چه گذشت به نيت حج
بود.
ديگر احرامست كه آن نيت
است فى الحقيقه كه از جهة رضاى الهى روى من و موى من و پوست من و گوشت من و خون و
استخوان و پى من از زنان و بوى خوش و از جامهاى دوخته و آن چه در حكم دوخته است و
آن كه يك يك از اعضا را بنده مذكور مىسازد ممكن است كه كنايه باشد از فرمانبردارى
كه من و هر جزو من مطيع توئيم و يا آن كه احرام در آن است كه به آفتاب دهم يا
آفتابى شود، و مو را نكنم و نتراشم و پوست بدنم به زنان نرسد و گوشت بدنم در راه
تو بگدازد و هم چنين خونم همه عرق شود و بريزد يا خون نگيرم و استخوان و مغز آن
گداخته شود در راه تو، يا آن كه اعضا و جوارح همه را از مخالفت تو باز داشتهام و
به اطاعت تو داشتهام خصوصا در اوامر و نواهى و غرضم از اينها رضاى تست، و آن كه
در روز قيامت از جمله مطرودان نباشم و در جمله مقبولان باشم، يا آن كه از قبيل
«لدوا للموت» باشد كه مقصودم از حج خلاصى از جهنم و رسيدن به بهشت نباشد و ليكن
نام کتاب : لوامع صاحبقرانی مشهور به شرح فقیه نویسنده : علامه مجلسی جلد : 8 صفحه : 417