نام کتاب : لهوف ت میر ابو طالبی نویسنده : سید بن طاووس جلد : 1 صفحه : 139
آيا دشمن را بازوى توانا دانستيد و از ما روى گردانيديد؟! آرى
و اللَّه كه نيرنگ و بىوفايى شما قديم بوده كه ريشههاى شما بر آن باليد و
شاخههاى شما از آن پوشش يافت، شما بدترين غم براى بيننده و ناگوارترين لقمه براى
غاصب باشيد.
الا، همانا زنا زاده
فرزند زنازاده مرا بين دو چيز قرار داده يا مرگ با شرافت و جنگ، يا پذيرفتن ذلّت و
خوارى، چه دور است ذلت از ما، خدا ذلت را براى ما روا ندارد، و هكذا رسول او و
مؤمنان، و دامنهاى پاك و پاكيزه، و شخصيتهاى والا و جانهاى گرانمايه از اين كه
طاعت فرومايگان بر شهادت ارجمندان ترجيح يابد.
الا همانا من با اين
خانوادهام با قلّت عدد و ياران اندكم به سوى شهادت و خدا مىروم.» بعد امام اشعار
فروة بن مسيك مرادى[1] را با سخنش
پيوند مىدهد:
فإن نهزم فهزّامون قدما
و إن نغلب فغير مغلبينا
اگر هزيمت دهيم از پيشتر
هزيمت دهندگان بوديم، و اگر مغلوب شويم هرگز مغلوب نگرديم
و ما أن طبّنا جبن و لكن
منايانا و دولة آخرينا
و ترس را در وجود ما
راهى نيست و ليكن مرگ ما دولت ديگران را در پى دارد
اذا ما الموت رفّع عن اناس
كلا كله أناخ بآخرينا
هر گاه مرگ سايه خود را
از مردمى بردارد بر سر ديگران فرو افكند
فافنى ذلكم سروات قومى
كما أفنى القرون الأوّلينا
مرگ جوانمردان قوم مرا
به فنا داد همچنان كه از پيشينيان را بر باد داد
فلو خلد الملوك إذا خلدنا
و لو بقي الكرام إذا بقينا
اگر ملوك جاودانه بودند
ما نيز بوديم، و اگر كريمان باقى بودند ما نيز بوديم
[1]- فروة بن مسيك يا مسيكة بن حارث بن سلمه غطيفى
مرادى، ابو عمرو، صحابى، از واليان شاعر، يمنى، در جاهليت هوا خواه ملوك كنده
بوده، سال نهم يا دهم به مكه هجرت و مسلمان شد، در آخر عمر ساكن كوفه شد و در سال
30 ق. مرد.
نام کتاب : لهوف ت میر ابو طالبی نویسنده : سید بن طاووس جلد : 1 صفحه : 139