responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : لهوف ت میر ابو طالبی نویسنده : سید بن طاووس    جلد : 1  صفحه : 101

گردد.

آنان نزد هانى رفته و شبى را نزدش بوده و گفتند: چه شده كه به ملاقات امير نمى‌روى چه از تو ياد كرده و گفته: اگر بدانم كه بيمار است به عيادتش مى‌روم.

هانى فرمود: بيمارى مرا باز داشته است.

گفتند: بدو گزارش رسيده كه تو صحت را باز يافته و غروبگاهان بر باب خانه‌ات مى‌نشينى، و اين كوتاهى و جفا را سلطان تحمّل نكند آن هم از چون تويى، چه تو بزرگ قومى، سوگندت مى‌دهيم كه برخيزى و سوار شده و با ما نزدش بيايى، هانى لباس را پوشيده سوار بر مركب شد. در نزديكى قصر، هانى در خود احساس نگرانى كرد و به حسان بن اسماء بن خارج گفت: برادر زاده! به خدا كه از اين مرد خائفم، چه مى‌بينى؟

گفت: اى عمو، نگران مباش و من بر تو از چيزى هراس ندارم، (حسان نمى‌دانست كه پشت پرده چه خبر است و ابن زياد براى چه او را نزد هانى فرستاد) هانى به اتفاق همراهان بر عبيد اللَّه داخل شدند، چون چشم ابن زياد به هانى افتاد گفت: پاهاى خائنى او را به نزدت آورد (ضرب المثلى است) بعد رو به شريح قاضى‌[1] كه در نزدش نشسته بود كرد و اشارتى به هانى نمود و شعر عمرو بن معدى كرب زبيدى‌[2] را خواند:

اريد حياته و يريد قتلى‌

عذيرك من خليلك من مراد


[1]- شريح بن حارث بن قيس الكندى- ابو اميه- يمنى الاصل بود، مرگش سال 78 ه. ق. بوده، در زمان عمر و عثمان و على و معاويه تا زمان حجاج، قاضى كوفه بود و در سال 77 استعفا كرد و حجاج استعفاى او را پذيرفت.

الطبقات 6/ 90- 100، وفيات الاعيان 1/ 224، حلية الاولياء 4/ 132، الاعلام 3/ 161.

[2]- عمرو بن معديكرب زبيدى، فارس يمن در سال 9 ه با ده نفر به مدينه آمده و مسلمان شدند، كنيه‌اش ابو ثور بود و در سال 21 ه. ق. نزديك رى مرد.

الاصابة شماره 5972، الطبقات 5/ 383، خزانة الادب 1/ 425.

نام کتاب : لهوف ت میر ابو طالبی نویسنده : سید بن طاووس    جلد : 1  صفحه : 101
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست