« دلالت اين آيه بر امامت امير
المؤمنين روشن است: زيرا برانگيختن پيامبران و گرفتن پيمان ولايت على از آنها در
روزگاران قديم و پرداختن فراوان به اين ولايت در رأس دو اصل دين يعنى ربوبيّت و
نبوّت، معنايى ندارد جز آن كه مقصود از آن امامت كسى است كه همچون برترى محمّد6
بر آنها برترى دارد.» وى سپس مىگويد:« آيه شريفه، شهادت به نبوّت و ولايت را ذكر
نكرده، چرا كه به بيان اصل بسنده كرده است كه همان برانگيختن براى گواهى دادن به
وحدانيت است، همان گونه كه برخى از روايتهاى آمده به پيامبرى پيامبر و امامت ولىّ
ما بسنده كردهاند، چه، اين دو با در نظر گرفتن برانگيختهشدنشان براى شهادت به
وحدانيت مقتضى پرسش و تقدير هستند، زيرا كه اصل، همان شهادت به وحدانيت است كه آيه
هم آن را ذكر كرده است.» نگاه كنيد به:« دلائل الصدق» 2/ 167- 170.
يحيى بن حسن بن بطريق در«
العمده»/ 353 مىگويد:« وقتى خداوند تبارك و تعالى پيامبران پيش از محمّد6 را
بر پايه ولايت على بن ابى طالب( ع) برانگيخته است، پس چگونه امّت محمّد6 را
مكلّف به ولايت على بن ابى طالب( ع) نكند؟! و اين خود براى هر مقصودى كافى است و
جانشينى است براى هر گمشدهاى.» نيز نگاه كنيد به كتاب ديگر او« الخصائص»/ 156.
علّامه سيّد حامد حسين در« عبقات
الانوار» پس از بيان سخنان سرشناسان اهل سنّت پيرامون اين آيه شريفه مىگويد:
« از سخنان بزرگان اهل سنّت و جلو
داران و حافظان نامور ايشان دانسته شد كه گرفتن پيمان پيامبرى سرور پيامبران6
از همه پيامبران و رسولان( ع) از آشكارترين و كاملترين دلايل است بر برترى و
تقدّم حضرتش بر آنها. از آنجا كه اين مفهوم، متفرّع است بر پيشى داشتن حضرت بر
آنها در آفرينش و اين پيشى داشتن در آفرينش براى على( ع) نيز ثابت است، پس او نيز
بعد از خاتم پيامبران6 برترين مردمان به شمار است. و هموست امام و جانشين
پيامبر و پيشى گرفتن احدى بر او روا نيست.
به علاوه احاديث بسيارى در
كتابهاى ايشان بدين مضمون آمده است كه از پيامبران و جز پيامبران همچنان كه پيمان
پيامبرى محمّد6 گرفته شده پيمان ولايت و امامت على نيز گرفته شده است.
... پس هر آن چه علماى بزرگ در
فضيلت پيامبر6 در پرتو احاديث مربوط به گرفتن پيمان و جز آن آوردهاند براى
على( ع) نيز ثابت است.» بنگريد به« خلاصة عبقات الانوار» 5/ 269- 276.
نام کتاب : کشف الیقین ت آژیر نویسنده : علامه حلی جلد : 1 صفحه : 46