سرزنش وليد بن مغيرة 260- وليد مرا به بلاى بزرگ تهديد
مىكند. به او گفتم: من پسر أبي طالب هستم.
261- من پسر شخصيت
رودخانه مكه و مدينه (وادى عقيق) و خانه كعبه از دودمان غالب مىباشم.[1]
262- گمان مكن كه از
وليد مىترسم و گمان مدار كه از او وحشت كرده باشم.
چون خصم انيس أهل حقّ ديد مرا
پيوسته كند به قتل تهديد مرا
ليكن نشوم تيره كه آئينه دل
روشن شده از صيقل توحيد مرا
263-
آى پسر مغيره من مردى سخاوتمند، دستباز با شمشيرى آبديده هستم.
264-
زبانم براى كينهوران دراز و نسبت به دوستان كوتاه است.
265- با مخالفت نسبت به
پيامبر 6 ضرر كرديد، از كسى عيب مىگيريد كه هيچ عيبى ندارد.
266- مىگوئيد در ارتباط
با خدا (از طريق جبرئيل) دروغ مىگويد، خدا لعنت كند دروغگو را.
اى خصم كه هر نفس دلم سازى ريش
تا چند چه زنبور زنى بر من نيش
گوئى كه ز آسمان نيامد وحيى
لعنت به كسى كه ساخت اين قصه ز خويش
سرزنش از ابى لهب 267- آى همنشين
آتش بريده باد دو دستت تو آى أبو لهب، نابود باد صخره
[1]- على بن أبي طالب بن عبد المطلب بن هاشم بن
عبد مناف بن قصى بن كلاب بن مرة بن كعب ابن لوى بن غالب. و امام( ع) كه از ميان
اجداد خود نام غالب( پيروز) را آورده بخاطر تفأل براى پيروزى بر وليد بوده است.