خواهند جماعتى كه در كسوه شيد[1]
مرغان هوا گرفته آرند به قيد
گر هست تو را چشم بصيرت روشن
زنهار مشو به دام اين طايفه صيد
كمك به دوستان به هنگام قدرت 1793- آن كس كه به مقام يا مال رسيد و به دوستانش فخر فروخت فردى شايسته و باشخصيت نيست.
1794- آزادمرد كسى است كه وقتى به پول و قدرت رسيد بر احترام دوستان خود بيفزايد.
گر يافتهاى پيش بزرگان راهى
يا هست تو را ز فضل ايشان جاهى
بايد كه به حال خود نگردى مغرور
ياران قديم را بپرسى گاهى
اظهار صفا نسبت به محمّد مصطفى 6 1795- اى با باشخصيتترين مخلوق خدا! اى برگزيدهاى كه از شرافت مفتخر و سرشارى.
1796- اى محمّد برگزيده 6 هركجا حادثهاى ناپسند آمد، از آن منع كردى.
1797- اى حيدر (على 7) فقط براى او گريه كن كه گريهات نه گول است و نه بىفائده!
1798- ديدى كه اركان كفر از شمشير محمّد 6 سرنگون گرديد و از درون
[1]- شيد، مكر، ريا و حيله