مصقلة بن هبيره كه نماينده امام 7 بود از معقل
خواست كه اسيران را آزاد گرداند و پول آن را از مصقله بگيرد. فديه پانصد هزار درهم
تعيين شد يكصد هزار درهم تحويل داد و همه آزاد شدند اما باقى مانده را نداد و
فرار كرد و به معاويه پناهنده شد.
امام 7 دستور
داد خانه او را بازرسى كردند درضمن بازرسى اسلحه بدست آمد حضرت شعر بالا را قرائت
نمود كه جنگ و صلح در پيش است.
برادر مصقله بنام نعيم
كه اين وضع را ديد نامهاى به مصقله نوشت و درضمن نامه اين دو شعر را براى او
فرستاد.
1087- زنان طائفه بكر بن
وائل را ناديده گرفتى و اسيران طائفه لوىّ بن غالب را آزاد ساختى.
1088- از بهترين مردم كه
پس از محمّد 6 زندگى مىكند، بخاطر مال ناچيزى كه به ناچار از
بين مىرود دست برداشتى!!
اظهار فراست از طرف
امام 7 1089- موضوعى است كه دو تكيهگاه آن شكسته است و ريسمانى است
كه (فرسوده شده و) قابل اعتماد نيست.
هرچند كه من لوح قدر مىبينم
صد گونه بلا پيش نظر مىبينم
مردم ز وفا و مهر ما برگشتند
ايام به صورتى ديگر مىبينم
سرزنش معاويه براى
ساختن مسجد 1090- شنيدهام كه از ماليات، مسجد مىسازى و شكر خداى را كه موفق به
اتمام آن نخواهى شد.