responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دیوان أمیر المؤمنین نویسنده : میبدی، حسین بن معین الدین؛ زمانی، مصطفی    جلد : 1  صفحه : 246

مى‌گردانم تا قهرمانان جنگ را با بينى به روى خاك افتاده ببينند.

ترسم كه شود قهر الهى ظاهر

وز نيزه‌ى من قتل تو گردد صادر

چون آتش قهر حق فروزان گردد

از شعله‌ى آن جهان بسوزد آخر

داستان زندان بصره‌
864- نمى‌دانى كه من زيرك و هوشياركننده‌ام. پس از زندان نافح‌[1] زندان «مخيس» را ساختم.

865- درب زندان محكم و نگهبانى هوشيار دارد.

مائيم كه آئين كياست داريم‌

در وقت نظر نور فراست داريم‌

چون نفس به زندان شريعت كرديم‌

با لشكر آرزو سياست داريم‌

نه برنج نه برنجان‌
866- كاملترين مردم كسى است كه به نقص خود آگاه باشد و شهوت و حرص خود را ريشه‌كن سازد.

867- با كسى كه با صلح و صفا به تو نزديك مى‌گردد نزديك باش و كسى را كه رفاقتش را دوست ندارى حذف كن.

گاهى كه ز نقص خويش واقف باشى‌

در مذهب ما كامل و عارف باشى‌


[1]- زندان نافح از حصير و نى بود، زندانيان آن را شكستند و فرار كردند. بار ديگر حضرت زندان مخيس را از گچ و آجر ساخت.

نام کتاب : دیوان أمیر المؤمنین نویسنده : میبدی، حسین بن معین الدین؛ زمانی، مصطفی    جلد : 1  صفحه : 246
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست