تا چند چنين غافل و نادان باشى
هرجا كه روى سخره شيطان باشى
در راه فنا كه هر نفس چون گامى است
تا چشم به هم زنى به پايان باشى
رجز عمرو بن عبد ود در جنگ خندق 826- با فرياد خود در جمع آنان همرزم طلبيدم و آنجا كه قهرمانى كه مبارز مىطلبد به وحشت مىافتد من استوار ايستادم.
827- من هميشه در آشوب و جنگها با سرعت شركت مىكنم، زيرا شجاعت و بزرگوارى در جوان، بهترين غريزههاست.
پاسخ امام 7 به عمرو بن عبد ود 828- اى عمرو واى بر تو! پاسخگوى تو در شرائطى كه عاجز نيست پيش تو آمد.
829- وى داراى تصميم و آگاهى است و خدا نجاتگر تمام پيروزان است.
830- جوانمردى را به مبارزه دعوت كردهاى كه پاسخگوى جنگطلبان است.
831- شمشير درخشان و قاطع وى بر روى تو بلند است. شمشيرش همانند نمك مىدرخشد و مرگ بر سر آن كس كه به جنگ وى آمده مىبارد.
832- آرزو دارم كه نوحهسرايانى كه براى مردهها گريه مىكنند براى تو به فعاليت بپردازند.[1]
833- از ضربهى سختى كه بر مغزت مىزنم و داستان آن در حوادث ذكر
[1]- در ميان عربها، اقوام مرده گريه نمىكنند، بلكه گروه مخصوصى كه نوحهگرند براى تازه گذشته گريه مىكنند و مزد مىگيرند.