چون نيست مرا غير شجاعت پيشه
هرگز نكنم ز هيچكس انديشه
در معركه چون گردن دشمن شكنم
شيرم كه شكار مىكنم در بيشه
755- با شمشيرم شما را بطور وسيع پيمانه مىكنم و كنار مىريزم[1] آنچنان به شما ضربه مىزنم كه مهرههاى كمر شما از هم جدا شود.
756- همتاى خود را در زمينهاى هموار تكهپاره مىكنم، با شمشير گردنهاى كفار را مىزنم.
757- من همانند نوجوانى بزرگوار و نيرومند حمله مىكنم. كسى كه حقّ را رها كند، ذلت وى رشد پيدا مىكند.
758- از اين مخالفان حقّ هفتتا و دهتا بقتل مىرسانم، زيرا همهاى آنان طرفدار انحراف و ناپاكى هستند.
وقت است كه من بر صف دشمن بزنم
يابم همه را و زود گردن بزنم
چون غنچه كنم جامهى دشمن پرخون
هرجا كه رسم تيغ چه سوسن بزنم
رجز ياسر خيبرى 759- طائفه خيبر مىداند كه من ياسر هستم[2] از نظر اسلحه مجهزم، قهرمانى هستم كه در جنگهاى سخت ابراز وجود مىكنم.
760- آنگاه كه شيرها باطراف منطقهى ما حمله مىكنند،
761- در نيزه من مرگ آنها حاضر است.
[1]- معناى ديگر اينكه شما را همانند بچههاى سرراهى با شمشير كنار مىاندازم.
[2]- كلمه ياسر به معناى قمارباز و بازنده است.