654- روزى كه مقدر نشده كه من بميرم ترسى از هلاك شدن ندارم و آنگاه كه مردن معين شده است، فرار فائده ندارد.
روزى كه قضا نيست نخواهى مردن
ور هست قصا كجا توان جان بردن
از مرگ تهى مساز پهلو كه به آن
سر منزل خود توان بدست آوردن
655- مقصر است كه دنبال اشتباه مىرود و مىداند كه اشتباه مىكند.
656- فردى كه خود را شايسته كارى مىداند و آن را انجام مىدهد شايسته است كه كار خوب انجام دهد و حرف حساب و نهى را بپذيرد.
هركس كه سرشته شد به چيزى گل او
سر برزند آن چيز مدام از دل او
نيكى و بدى ما به تقدير خدا
هستند دليل قدرت شامل او
رزق در دست خداست 657- مردم براى ريختوپاش دنيا حرص مىزنند، صفاى دنيا هم با دلگيرى مخلوط است.
658- افراد زيادى در جمع كردن مال پافشارى دارند و بدست نمىآورند و تعداد فراوانى عاجز هم با اينكه قدرت ندارند از دنيا بهرهمند مىگردند.
خواهند جماعتى بزرگى و شرف
و ز گنج امل هيچ نيارند به كف
ناگاه شكستهاى كه باشد به طرف
از غيب محل فيض گردد چه صدف
659- آنگاه كه عاجز از مال دنيا بهرهمند مىگردد به خاطر عقل و فكر بهرهمند نگرديده، بلكه خدا صلاح دانسته از مال دنيا بهرهمند گردد.