نام کتاب : جهاد النفس وسائل الشیعة ت افراسیابی نویسنده : شیخ حر عاملی جلد : 1 صفحه : 95
به خداوند خوش گمان نبوده جز اينكه خداوند در نزد گمانش حاضر
است [و با او به خوبى رفتار مىكند] و هيچ بندهاى به خداوند بدگمان نبوده جز
اينكه خداوند در نزد گمان وى حاضر است [و او را به بدى كيفر مىدهد] و اين همان
معناى گفتار خداوند عزّ و جلّ است كه مىفرمايد: «و اين گمان بدى بود كه به
پروردگارتان داشتيد و همان موجب هلاك شما شد پس از زيانكاران گرديديد»[1].
147- راوى از امام رضا
7 روايت كند كه حضرت به من فرمود: گمان نيكو به خداوند داشته باش زيرا
خداى عزّ و جلّ مىفرمايد: من در نزد گمان بندهام حاضرم پس بندهام جز گمان خير
به من نداشته باشد.
148- ابن رئاب گويد: از
امام صادق 7 شنيدم كه فرمود: در روز قيامت بندهاى كه به خويشتن ستم
نموده آورده مىشود پس خداوند مىفرمايد: آيا تو را به طاعت و فرمانبردارىام امر
نكردم؟ آيا تو را از نافرمانىام نهى نكردم؟ بنده گنهكار گويد: درست است اى
پروردگار من! ولى شهوتم بر من چيره شد پس اگر مرا كيفر دهى به خاطر گناهى است كه
مرتكب شدهام و به من ستم روا نداشتهاى.
پس خداوند دستور مىدهد
كه او را به سوى آتش برند. بنده گنهكار مىگويد: اى خداى من! گمان من به تو چنين
نبود. خداوند مىفرمايد: مگر چه گمانى به من داشتى؟ مىگويد: خدايا من به تو
نيكوترين گمان را داشتم. پس خداوند امر مىكند كه او را به سوى بهشت برند و
مىفرمايد: حقّا كه گمان نيكوى تو به من امروز به تو سود بخشيد.
17- باب استحباب نكوهش
نمودن نفس و ادب كردن و دشمن داشتن نفس
149- حسن بن جهم گويد:
از امام رضا 7 شنيدم كه مىفرمود: مردى از بنى اسرائيل خداوند را چهل
سال عبادت كرد سپس قربانىاى به درگاه خدا نمود و قربانى او پذيرفته نشد پس با نفس
خود چنين گفت: اى نفس! آنچه كه به من رسيده نيست مگر از جانب تو و گناهى نيست مگر
از آن تو. پس خداوند عزّ و جلّ به سوى او وحى فرستاد كه: اين نكوهشى كه از نفس خود
نمودى از عبادت چهل سالهات برتر است.
150- امير المؤمنين 7 فرمود: اى اسيران خواهش نفسانى! ميل نفس را كوتاه كنيد زيرا كسى را كه به
دنيا دل بسته است بجز صداى دندانهاى حوادث دنيا چيز ديگرى او را نمىترساند، اى
مردم از درون خود عهدهدار ادب كردن نفسهاى خود شويد و نفسهاتان را از
درندهخويى و حريص بودن بر عادات دنيا باز گردانيد.