نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 776
توقيعى وارد شده است: امّا آنچه سؤال كردى از كودكى كه او را
ختنه كردهاند و بعدا به جاى آن پوست روييده است، پس واجب است آن پوست قطع شود؛
چرا كه زمين از بول مرد ختنه نشده تا چهل روز به پيشگاه خداوند ضجّه و ناله
مىكند.
و امّا كسى كه از
فرزندان بتپرستان و آتشپرستان نباشد، جائز است براى او در حالى كه در مقابلش آتش
و تصوير و نور چراغ باشد، نماز بگزارد و اين براى اولاد بتپرستان و آتشپرستان
جايز نيست.
حكايت ابن متيل با حسن
بن محمّد بن قطات
(1) 35- ابن بابويه از
محمّد بن متيل نقل مىكند كه ابو جعفر عمرى (نائب حضرت) مرا خواند و به من لباسها
و جامههايى نقشدار و كيسهاى كه در آن درهمهايى بود داد و گفت: لازم است كه در
اين وقت خودت را به «واسط» برسانى و به محض اينكه به «واسط» رسيدى در آن لحظه كه
خواستى از مركب فرود آيى با شخصى برخورد خواهى نمود، آنچه را به تو دادم در اختيار
او بگذار.
ابن متيل مىگويد: از
اين بابت بسيار ناراحت شدم و با خود گفتم: كسى مثل من بايد اين كار كوچك را انجام
دهد و اين شىء حقير را به آنجا برساند. طبق دستور، به واسط مسافرت نمودم و هنگام
فرود آمدن از مركب نخستين كسى را كه ملاقات نمودم از او سراغ «حسن بن محمّد بن
قطات» وكيل موقوفات واسط را گرفتم.
او گفت: من هستم، تو
كيستى؟
گفتم: جعفر بن محمّد بن
متيل. او هم مرا به نامم شناخت و بر من سلام كرد و من هم بر او سلام كردم و همديگر
را در آغوش گرفته و معانقه كرديم، به او گفتم:
ابو جعفر عمرى به تو
سلام رسانيد و به من اين جامهها و كيسه پول را داده تا به تو برسانم.
او گفت: سپاس خداى را!
محمّد بن عبد اللَّه حائرى به رحمت خدا پيوست و براى اينكه وسائل تجهيز (كفن و
دفن) او را فراهم سازم از خانه بيرون آمدم و آن
نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 776