نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 483
فرمود: آنها را ميان همراهانت به مقدار آنچه كه از آنها سرقت
شده، تقسيم كن.
پس آن دينارها را بين
آنان تقسيم كردم و آن دينارها به همان مقدارى بود كه از آنان سرقت شده بود، نه كم
و نه زياد[1].
شهادت مرد زيدى مذهب
(1) 12- يحيى بن ابى
عمران مىگويد: عدهاى از شيعيان رى، خدمت امام جواد- 7- رسيدند و در
ميان آنان مرد زيدى مذهب بود كه از مسائلى پرسيدند.
حضرت به غلامش فرمود:
دست اين مرد را بگير و از اينجا بيرون كن و غلام، او را بيرون كرد.
مرد زيدى گفت: «اشهد ان
لا اله الّا اللَّه و انّ محمّدا رسول اللَّه و انّك حجّة اللَّه»[2].
تقاضاى پيراهن از امام
جواد (ع)
(2) 13- عمران بن محمّد
مىگويد: برادرم قبايى به من داد تا اينكه آن را با اشيايى ديگر نزد امام جواد-
7- ببرم، آنها را بردم ولى قبا را فراموش نمودم. وقتى كه خواستم با آن
حضرت خداحافظى كنم، به من فرمود: قبا را بياور.
و مادرم از من خواسته
بود كه از آن حضرت پيراهنى بگيرم، پس پيراهن را خواستم، حضرت فرمود: او ديگر به آن
احتياجى ندارد. بعد خبر آمد كه او روز قبل فوت كرده است[3].
توطئه خطرناك معتصم و
رسوائى او
(3) 14- ابن ارومه روايت
مىكند كه: معتصم عدهاى از وزيرانش را خواست و گفت: نامهاى به نام محمّد تقى-
7- بنويسيد كه اراده خروج دارد و