(1) 3- باز عبد اللَّه
بن عطا مىگويد: شبى از طواف و سعى، فارغ شدم ولى هنوز مقدارى از شب باقى مانده
بود. حضرت باقر- 7- هم در مكه بود. با خود گفتم: نزد او مىروم و بقيه
شب را با او سخن مىگويم. پس به در خانه آمدم و در را كوبيدم. شنيدم كه حضرت
فرمود: اگر عبد اللَّه بن عطا هستى وارد شو. من هم وارد شدم.
جايز نبودن مزاح با
نامحرم
(2) 4- ابو بصير
مىگويد: در كوفه به زنى قرآن مىآموختم كه با او مزاح كردم.
وقتى خدمت امام محمّد
باقر- 7- رسيدم، مرا توبيخ كرد و فرمود: هر كس در خلوت، مرتكب گناه
شود، خداوند به او توجه نمىكند. تو به آن زن چه گفتى؟
از حيا و خجالت، صورتم
را پوشاندم و توبه كردم. پس حضرت فرمود: ديگر چنين كارى نكن[2].
پيشگويى امام باقر (ع)
(3) 5- ابو بصير روايت
مىكند كه امام باقر- 7- از مردى پرسيد: حال پدرت چگونه است؟