responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 404

خود برمى‌گشت و جلو خونريزى را مى‌گرفت و در لباسش نوشته شده بود: «من شعيب بن صالح؛ فرستاده رسول خدا- 6- هستم كه به سوى قومش فرستاد ولى مرا مضروب ساختند و به من زيان رساندند و مرا در اين چاه افكندند و به رويم خاك ريختند».

ما آنچه را ديده بوديم به هشام نوشتيم و هشام نيز در پاسخ نوشت: خاك را به جاى خود برگردانيد و چاه را پر كنيد[1].

حكايت على (ع) با راهب صومعه‌

(1) 10- امام باقر- 7- مى‌فرمايد: هنگامى كه امير مؤمنان على- 7- از پيكار با خوارج برمى‌گشت، از شهر «زوراء» گذشت و به مردم فرمود: راه برويد و از اين شهر دور شويد؛ چون فرو رفتن آن سريعتر از فرو رفتن ميخ، در آرد الك شده است.

سپس به سرزمينى رسيدند و حضرت پرسيد: اينجا كجاست؟

گفتند: زمينى خشك و بى‌آب است.

فرمود: شوره‌زار است، از آن دور شويد و راه خود را منحرف سازيد. هنگامى كه به يكى از روستاهاى اطراف، رسيديم، در صومعه‌اى راهبى را ديديم، حضرت به او فرمود: اى راهب مى‌توانيم اينجا پياده شويم؟

راهب گفت: با سپاه خود در اين سرزمين فرود ميا؛ چون در اينجا فرود نمى‌آيد مگر پيامبر يا جانشين پيامبر با لشكريانش كه در راه خدا بجنگند. من اين را در كتابهاى خود يافته‌ام.

على- 7- به او فرمود: من هم جانشين سيّد انبياء هستم.

راهب به حضرت گفت: پس در اين صورت تو بايد اصلع‌[2] قريش و وصى‌


[1] بحار الانوار: 12/ 383، حديث 8.

[2]« اصلع» به كسى گويند كه جلو سر او مو نداشته باشد.

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 404
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست